Counters

Wednesday, March 30, 2005

عبادت و نيايش

عبادت و نيايش

زماني كه خداي مهربان مارا آفريد از كل انسانها ميثاق گرفت كه فقط او خداي ماست. آيه 7:172
به همين جهت خداي بزرگ مارا طوري آفريده است كه محور خوشبختي و بدبختي ما عبادت فقط خداست.و در غير از عبادت او احساس آرامش نخواهيم كرد. عبادت فقط بايد براي خدا باشد. تمام پيامبران كه در طول تاريخ آمده اند همه آنها محور حرفشان عبادت فقط خدا بوده است. خداي بزرگ شياطين را تا قيامت فرصت داده است تا كه عقايد شرك آلودشان را بين ما انتشار دهند. عبادت در صورتي كه فقط براي خدا نباشد شرك محسوب ميشود و شرك تنها گناهي است كه قابل بخشش نيست. سنت خدا بر اين است كه هر گناهي را كه بخواهد ميبخشد ولي شرك را نميبخشد. اين سنت خداست و سنت خدا قابل تغيير نيست. شيطان قول داده است كه اكثريت انسانها را مشرك كند. خداي بزرگ كتابهايي توسط پيامبران نازل ميكند تا كه مردم را از اين حيله شيطان آگاه كند. آخرين كتاب آسماني ما قرآن صراحتا اين خط قرمز را مشخص كرده است. اما متاسفانه با توجه به اين كه انسانها فراموشكارند موجوديت انسان هميشه در اين مورد خيلي راحت گول ميخورند و براحتي طبق نقشه شيطان پيش ميروند. آيات 15:39 و 15:40

عبادت فقط براي خداست. هيچ كس در عبادت نميتواند همتراز خدا قرار گيرد. هيچ كس در عبادت نميتواند واسطه باشد . خدا از رگ گردن به ما نزديكتر است.

شيطان ميتواند هر چيزي را به عنوان شريك خداي ما قرار دهد :

1- مال دنيا و فرزندان و همسر :

آيه 42 سوره 18 داستان كسي است كه آنقدر به باغش مشغول و دلبسته بود كه خداي خود را فراموش كرد و در آخر كار كه باغش سوخت گفت اي كاش براي خداي خود شريك قائل نشده بودم.

[18:42] بي گمان، محصولاتش همه از بين رفت و غم و اندوه او را فرا گرفت. اكنون كه ملکش باير شده بود، از آنچه كه
بيهوده در آن خرج كرده بود، لابه و زاري مي کرد. و سرانجام گفت: "اي کاش هرگز ملکم را همچون خدا در کنار پروردگارم
قرار نمي دادم."

اگر تمام فكر و ذكر ما مال دنيا و همسران و فرزندان ماست در آنصورت آنها را به عنوان شريك خداي خود قرار داده ايم اگر تمام فكر و ذكر شما رسيدن به موبايل و ماشين و .. است بدانيد كه براي خداي خود شريك قرار داده ايد.

[4:36] واعبدوا الله ولا تشركوا به شيءا وبالولدين احسنا وبذي القربى واليتمى والمسكين والجار ذي القربى والجار الجنب والصاحب بالجنب وابن السبيل وما ملكت ايمنكم ان الله لا يحب من كان مختالا فخورا
[4:36] شما بايد فقط خدا را بپرستيد- هيچ چيزي را شريك او قرار ندهيد. بايد والدين، خويشاوندان، يتيمان، تهيدستان، همسايه خويشاوند، همسايه بيگانه، همكار نزديك، مسافر غريب و خدمتكارانتان را در نظر داشته باشيد. خدا متظاهران متكبر را دوست ندارد.
[16:107] اين از آن جهت است که آنان زندگي اين دنيا را بر آخرت مقدم شمرده اند و خدا چنين مردم کافري را هدايت نمي کند.

2- هواي نفس :

ممكن است كسي هواي نفسش را خداي خود قرار دهد.

[25:43] آيا آن شخص را ديده اي كه غرورش خداي اوست؟ آيا طرفدار او خواهي بود؟

نفس يهوديها آنان را بر اين باور قرار داد كه آنها برگزيده و اوليا خداوندند.

[2:94] بگو: "اگر سراي آخرت نزد خدا ويژه شماست و سايرين از آن محروم هستند، پس آرزوي مرگ کنيد، اگر راست مي گوييد."
[62:6] بگو: "اي كساني كه يهودي هستيد، اگر ادعا مي كنيد كه از ميان تمام مردم تنها شما برگزيده خدا هستيد، پس
بايد آرزوي مرگ كنيد، اگر راست مي گوييد!"

و همچنين هواي نفس مذاهب امروزي مسلمانان را بر اين باور قرار داده است كه آنها برگزيده خدايند و ديگران عامه اند . و اين همان هواي نفس خود را خداي خود قرار دادن است.مذاهب مسلمان هر كدام به اطلاعات فرقه خودشان مينازند و به آن افتخار ميكنند و به اين ترتيب هواي نفس خود را خداي خود قرار داده اند. هزاران كتاب حديث در مورد مذهبشان مينويسند اما هنوز معناي پرستش خدا را نميدانند.اصول دينشان را در كتابهاي حديث جستجو ميكنند و كتابهاي حديث و ملاها را شريك خداي خود قرار داده اند.

3- پيامبران و مقدسين :

با قرار دادن پرده اي به نامهاي محمد عيسي مريم علي فاطمه غوث و .... در مقابل خدا آنها را شريك خدا قرار داده ايم. با خواندن مقدسين خود و طلب آمرزش و كمك از آنان به جاي خدا فكر و ذكر خود را به مقدسين خود داده ايم و به اين طريق براي خداي خود شريك قائل شده ايم

[20:14] انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني واقم الصلوة لذكري
[20:14] "من خدا هستم؛ در كنار من خداي ديگري نيست. فقط مرا پرستش کن و نمازها (ارتباط با خدا) را به جا آور تا
به ياد من باشي.

هدف از عبادت ذكر خداي متعال است نه ذكر محمد و يا حسين. اگر كسي بخواهد از طريق عبادت و استعانت ياد محمد و حسين را نگه دارد درآن صورت به طور حتم مرتكب شرك شده است. برادر مسلمان اگر در ذهن شما ياد محمد و يا حسين بيشتر از ياد خداست بالحتم بدانيد كه مرتكب شرك شده ايد. خداوند نمازهاي پنجگانه را براي ما قرار داده است تا كه در طول روز به ياد خدا باشيم. آنوقت شما با خواندن موجودات ناتواني به مانند محمد حسين و ... ياد آنان را زنده نگه ميداريد. و روزها و هفته هاي مقدسي را براي آنان اختصاص ميدهيد.

[13:28] الذين ءامنوا وتطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب
[13:28] آنها کساني هستند که با ياد خدا دل هايشان شاد مي شود. مسلما، با ياد خدا دل ها به وجد مي آيند.

محمد و حسين هم بندگان خدا بودند و از اين دنيا رفتند. آنها فقط ياد خدا را زنده نگه ميداشتند. آنوقت شما كه آنها را اسوه خود ميدانيد بايد شما هم مثل آنان فقط ياد خدا را زنده نگه داريد نه ياد آنان را. زيرا كه آنها خود اين كار را ميكردند. آيا غير از اين است؟

بعضي از مردم فكر ميكنند كه عبادت فقط نماز است. اما بهتر است كه آيه زير را نگاه كنيم :

[20:14] "من خدا هستم؛ در كنار من خداي ديگري نيست. فقط مرا پرستش کن و نمازها (ارتباط با خدا) را به جا آور تا به ياد من باشي.

در اين آيه خدا ميگويد مرا عبادت كن و نماز بخوان. و به اين طريق ميفهميم كه عبادت فقط نماز نيست. بلكه دعا (استعانت و استغفار) هم عبادت است.

[40:60] پروردگارتان مي گويد: "از من درخواست كنيد و من به شما پاسخ خواهم داد. مطمئنا، كساني كه
براي پرستش من بسيار متكبر هستند، به اجبار وارد جهنم خواهند شد."

خداي مهربان در آيه بالا ميگويد كه از من درخواست كنيد و در ادامه ميگويد كه كساني كه از عبادت من سر باز ميزنند به اجبار وارد جهنم خواهند شد.و اين نشان ميدهد كه خواندن و درخواست كمك هم نوعي عبادت است.

دعا بدون واسطه بايد فقط براي خدا باشد اين همان خط قرمز است . اين همان درخت ممنوعه است كه قابل بخشش نيست. اين همان آزمايش الهي است كه در اين دنيا براي ما طراحي شده است.اين همان درخت ممنوعه است كه آدم و حوا را از بهشت بيرون كرد.

آثار شرك

آثار شرك :


[1:5] اياك نعبد واياك نستعين
[1:5] تنها تو را مى پرستيم؛ تنها از تو يارى مى خواهيم.


با توجه به اين كه وظيفه تمام رسولان الهي اعلام خواندن فقط خدا بوده است پس معلوم ميشود كه اين مساله خيلي مهم است. و اين نشان ميدهد كه تمام جرم و جنايهتاي ديگر از اين واقعه برميخيزد. مشركين زمان محمد مقدسيني براي خود فرض كرده بودند و آنان را شريك خدا قرار داده بودند نتيجه آن شد كه از مقدسين خود مجسمه هايي درست كردند تا كه مقدسين خود را نزديك خود داشته باشند و از نزديك بتوانند آنها را زيارت كنند. و آن را داخل كعبه گذاشتند. اين درحالي است كه فقط ياد خدا قلبها را آرامش ميبخشد. و خداست كه از هركسي به ما نزديكتر است اما مشركين براي رفع همين نياز فطري مجسمه درست كردند و مقدسين خود را نزديك خود قرار دادند. تا كه اين نياز آنان برطرف شود (و هرگز هم برطرف نشد و نميشود).

مسلمانان امروزي كه مقدسينشان را از خود دور ميبينند ناچارا براي آنان مقبره هايي (همان مجسمه هاي قديم )درست كرده اند تا كه نزديك آنان باشند. و با آنها احساس نزديكي كنند. به طوريكه در هر محله اي قبر سيد و يا امامزاده اي يافت ميشود.اما اين وعده الهي است كه هيچوقت احساس آرامش نميكنند. فقط خداست كه دلها را آرامش ميدهد.در زمان محمد مشركين قريش به زيارت مجسمه هايي ميرفتند كه اين مجسمه ها يادگار مقدسين آنها بوده است. همانند مسلمانان امروزي كه زيارتگاههايي دارند كه يادگار مقدسينشان است.آن مجسمه ها اسم داشتند. مقابر امروزي هم اسامي دارند. حرف از مجسمه گلي نيست . حرف از كساني است كه زماني انسان بوده اند ولي حالا بت (مجسمه – زيارتگاه – مقبره و ....) شده اند.حرف از كساني است كه زماني انسانهايي مثل ما بوده اند ولي به مرور زمان بت شده اند.مجسمه و مقبره و زيارتگاه ظاهر قضيه هستند. اينها نتيجه شرك هستند. هر مجسمه و مقبره و زيارتگاهي نشان از اين است كه زماني انسانهايي به سرحد پرستش رسيده اند.

[7:194] ان الذين تدعون من دون الله عباد امثالكم فادعوهم فليستجيبوا لكم ان كنتم صدقين
[7:194] معبودانى كه در كنار خدا مى خوانيد، بندگاني مانند شما هستند. برويد و آنها را صدا كنيد؛ بگذاريد به شما پاسخ دهند، اگر حق با شماست.

مشركين خيلي راحت موضوع شركشان را عوض ميكنند. اگر در شراكت مقدسين خود نا اميد شوند (و صد در صد هم نا اميد ميشوند) رو به شركاي بعدي (مال دنيا و همسر و هواي نفس) مياورند به طوري كه بعد از مدتي هرسه شريك را با همديگر دارند. به طور مثال مسلماناني كه به زيارت اماكن مقدسه خود ميروند بعد از مدتي (بدون اين كه خود بفهمند) پول پرست ميشوند و هركدام همسران نامحدودي ! خواهند داشت. اين همان وعده الهي است. وعده الهي حق است. كساني كه غير از خدا را ميخوانند آرامش نخواهند داشت. ولي آنان به هر حال براي ارضاي اين غريزه فطري بين سه شريكشان در تعارض هستند.

وسوسه شيطان

وسوسه شيطان

سنت و حديث در كنار قرآن جزو وسوسه هاي شيطان است . عربها اگر از سنت و حديث پيروي ميكنند به اين دليل است كه اين آئين و سنت ديرينه خودشان است ولي پيروي ايرانيان مسلمان و ساير ملل مسلمان از سنت و حديث جزو وسوسه هاي شيطان است . شيطان به اين طريق اين ملتها را از پيشرفت باز ميدارد و فقر و بيچارگي و مريضي رواني را براي اين ملتها به ارمغان آورده است و آنها را از قرآن و خدا دور ميكند. از طرفي ديگر تعيين درستي و نادرستي حديث كاري بس دشوار است كه معياري جز تعبيرات شخصي ندارد. بيشتر اين احاديث سينه به سينه دهن بدهن نقل شده و چه بسا امكان دارد به اصطلاح يك كلاغ چهل كلاغ شده باشد.

بيشتر احاديث از سه حالت خارج نيست:
- اكثر احاديث تحت تاثير مسائل كلامي (معتزله – اشاعره - شيعه) قرار گرفته اند.-
اكثر احاديث تحت تاثير مسائل سياسي و حكومتي (بني عباس – علويان – امويان و ...) قرار گرفته اند.-
اكثر احاديث محدود به علم ارسطويي هستند.

كساني مثل كليني و بخاري احاديث را جمع آوري كرده اند. بايد توجه كرد كه احاديث در حقيقت از شايعات رايج در زمان جمع آورندگان احاديث گرد آوري شده است. آيا اين! همان منبع دوم اسلام است؟! تابعان حديث (شيعه و سني) شايعات را منبع دوم اسلام قرار داده اند!

خداي مهربان در آيه ( 5:3 ) اعلام ميدارد كه گوشت خوك حرام است. اما مسلمانان از طريق كتابهاي حديثشان پوست و چربي خوك را هم حرام كرده اند. در احاديثي ديگر كلا خوك را نجس به حساب مياورد و حتي اگر كسي از نزديكي حيوان خوك (و شبيه به آن) رد شود نجس ميشود!

حديثي ديگر زمين را روي نهنگ قرار ميدهد! اين دقيقا همان علم زمان جمع آوري حديث بوده است كه به صورت حديث در آمده است. آيا اينطور نيست؟

حديث راجع به شهر قم آمده است ! آيا اين همان مسائل سياسي نيست؟!

حديث راجع به ابوحنيفه ذكر شده است! آيا اين همان رقابت فرقه اي نيست؟

هركدام از فرقه هاي كلامي معتزله و شيعه و اشاعره در تاييد نظرات خود حديث دارند آيا اين همان رقابت كلامي بين اين فرقه ها نيست؟!

خداوند در قرآن لعنت بر كساني ميفرستد كه دين را فرقه فرقه كرده اند و بر علمايي كه حرف غير خدا را به خدا نسبت مي دهند بر اين اساس فرقه هاى مذهبي محكوم اند
[6:159] ان الذين فرقوا دينهم وكانوا شيعا لست منهم في شيء انما امرهم الى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون
كساني كه خود را به فرقه هاي مختلف تقسيم مي كنند، با تو نيستند. قضاوت آنها با خداست، سپس او آنها را از آنچه كرده بودند، مطلع خواهد كرد.



بهانه شرح جزئيات احكام

بهانه شرح جزئيات احكام


هر آنچه احكام در قرآن آمده است براي هدايت كافي است و غير از آن لازم نيست. زيرا كتاب خدا كامل است ولي مسلمانهاي امروزي ميگويند جزئيات احكام نيامده است. و اگر به آنها بگوييد كه همين مقدار احكام كافي است فورا ميگويند اگر فلان مورد پيش بيايد چه كار كنيم!

بزرگترين سوره قرآن شامل مثلي حيرت انگيز است كه به قول معروف به خال زده است :

[2:67] موسي به قوم خود گفت: "خدا به شما فرمان مي دهد که ماده گاوي را قرباني کنيد." گفتند: "آيا ما را به تمسخر مي گيري؟" گفت: "خدا نكند که مانند نادانان رفتار کنم."
[2:68] آنها گفتند: "از پروردگارت بخواه تا به ما نشان دهد کدامين را." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاو نه چندان پير است و نه چندان جوان؛ ميانسال است. اکنون، به دستوري که داده شد، عمل کنيد."
[2:69] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا رنگش را به ما نشان دهد." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است زرد رنگ، رنگى روشن که بينندگان را به نشاط مي آورد."
[2:70] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا به ما نشان دهد كه آن كدام است. به نظر ما ماده گاوها همه شبيه به هم هستند و به خواست خدا ما هدايت خواهيم شد."
[2:71] گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است که هرگز به شخم زدن زمين يا به آبياري کشتزارها خوار نشده است؛ سالم و بدون لک و پيس." گفتند: "اکنون حقيقت را آورده اي." سرانجام، با اكراه و بي ميلي فراوان آن را قرباني كردند.
[2:72] شما شخصى را كشته بوديد، سپس در ميان خود اختلاف كرديد. خدا مى خواست آنچه را كه سعى كرديد پنهان كنيد، آشكار نمايد.
[2:73] گفتيم: "با قسمتى از آن (ماده گاو) به آن (مقتول) بزنيد." در اين هنگام بود که خدا مقتول را دوباره زنده کرد و نشانه هاي خود را به شما نماياند، باشد که بفهميد.
[2:74] با اين حال، دل هاي شما همچون سنگ سخت شد، يا حتي سخت تر. زيرا سنگ هايي هستند که از آن رودخانه ها جاري مي شوند. برخي ديگر از سنگ ها مي شکافند و نهرها به ملايمت از آن روان مي شوند و پاره اي ديگر از سنگ ها از هيبت و حرمت خدا خرد مي شوند. خدا هرگز از آنچه مي کنيد، غافل نيست.
[2:75] آيا انتظار داريد كه آنها هم مانند شما ايمان بياورند، در حالي كه بعضي از آنها كلام خدا را مى شنيدند و سپس پس از آنكه خوب مى فهميدند، عمدا آن را تحريف مى كردند؟

خدا به بني اسرائيل دستور ميدهد كه گاوي را ذبح كنند و گوشت آن را برمرده بزنند. اما بني اسرائيل با سوالات بيمورد كار را برخود مشكل ميكنند. البته اگر خدا به بني اسرائيل ميگفت يك گاو ذبح كنيد و بخوريد فورا اين كار را ميكردند و سوال بيمورد هم نميكردند. مسلمانان هم مث بني اسرائيل كار را برخود مشكل كرده اند . در زماني كه مسئله دين به ميان بيايد همه چيز مشكل ميشود همه چيز سوال ميشود. آبي كه شبانه روز از آن مينوشند در موقع وضو گرفتن بايد از مرجع تقليد و يا مجتهد خود اجازه بگيرند! خيلي راحت از مقدسين خود طلب رفع حاجت ميكنند اما اگر بگوييد كه فقط خدا را بخوانيد آنوقت مسئله فلسفي ميشود و مسئله شفاعت را پيش ميكشند و همه چيز مشكل ميشود آنوقت ديگر مفهوم استعانت فلسفي ميشود.

خدا بر قلب و دل مسلمانان مهر زده است و آنان را از فهميدن آيات قرآني محروم كرده است.آيات قرآني خيلي ساده اند و بچه ها هم آن را ميفهمند.كساني كه به خدا ايمان ندارند و در جستجوي منابعي ديگر در كنار قرآن هستند (همانند كتب احاديث و رساله ها) سختي در اين دنيا و در آخرت خواهند داشت و زندگي مشكلي خواهند داشت و بار خود را سنگين كرده اند و مطمئنا منحرف خواهند شد.