Counters

Sunday, January 03, 2010

سابميترها (مسلمانان اصلي ادامه دهنده راه پيامبران الهي)

بنام خدا بخشنده مهربان

سابميترها (مسلمانان اصلي ادامه دهنده راه پيامبران الهي)

به علت سوء تفاهمها و سوء استفاده هايي كه از كلمه سابميتر مي شود مجبور شدم كه مطالبي را جهت روشن ساختن اذهان بنويسم. سابميتر در انگليسي ( submitter ) يعني مسلمان يا تسليم شده و سابميژن ( submission ) يعني اسلام يا تسليم. سابميتر يك فرقه نيست بلكه همان دين اسلام است. دين اسلامي كه تمام پيامبران پيرو آن بوده اند و آن را تبليغ مي كرده اند از جمله ابراهيم ، موسي ، عيسي و محمد.

[10:84] وقال موسى يقوم ان كنتم ءامنتم بالله فعليه توكلوا ان كنتم مسلمين

[10:84] موسي گفت: "اي قوم من، اگر شما واقعا به خدا ايمان آورده ايد، پس به او اعتماد كنيد، اگر حقيقتا از تسليم شدگان هستيد."

براي اولين بار لفظ اسلام و مسلمان به زبان انگليسي به كار برده شد. اين جوري بهتر بود. زيرا معناي واقعي اسلام و مسلمان را بهتر مشخص ميكند. اسلام از ريشه سلم است. سلم يعني صلح ، آشتي. اسلام دين صلح و آشتي است. اين به آن خاطر است كه در ذهن اديان ديگر مسلماناني كه به حكم اسلام بيگناهان را به قتل مي رسانند ، از مسلمانان واقعي متمايز شوند. اينجوري چهره واقعي اسلام به دنيا نشان داده خواهد شد. وعده و اراده خداي باريتعالي بر اين قرار گرفته است كه كليه فرقه هاي مسلمان سنتي به زودي از بين خواهند رفت و اسلام واقعي در تمام دنيا حكمفرما خواهد بود. به جز عده معدودي كه مجبورند فقط در معبدهاي خويش اعمال شرك آميز خويش را زمزمه كنند ؛ كار اينها با خداست.

مسلمانان سنتي وقتي متوجه شدند كه بسياري از ايده هاي مذهبيشان غلط است و براساس قرآن نيست ؛ از شدت حسادت سابميتر را يك فرقه به حساب آوردند. تسليم شدگان يا به قول فرقه هاي مذهبي مسلمانان سنتي ، سابميترها ؛ فقط به قرآن و معجزه قرآن تكيه كردند. معجزه رياضي نوزده ديد جديدي به دين داد. از يك طرف فرقه هاي مسلمان نميتوانستند دست از عقايد مادرزادي بردارند ، به همين خاطر حسادت ورزيدند و براي مسلمانان واقعي اسم فرقه را انتخاب كردند. به قول معروف كسي كه مريضي خطرناكي دارد ، دوست دارد كه به ديگران هم سرايت كند. مسلمانان سنتي خود مي دانند كه فرقه اند و خود بهتر مي دانند كه چه بلايي بر سر اسلام آورده اند ، به همين خاطر با فرقه خواندن مسلمانان واقعي ، خواستند يك كمي دل خويش را تسكين دهند. فقط مخلصين قادر به پذيرش اسلام با ديد جديد هستند. دلبستگي به دين آبا و اجدادي بزرگترين دشمن بشريت بوده و هست.

اما شيطان بيكار ننشست و بين مسلمانان فقط قرآني هم فاصله انداخته است. بطوريكه تعدادي از آنان معجزات رياضي قرآن را تمام و كمال قبول ندارند و تعداد نمازها را به سه نماز تقليل داده اند. اما ماه هميشه پشت ابر نمي ماند. زيرا حيله هاي شيطان زياد دوام نمي آورد و رو مي شود. در اينجا تعدادي از نظرات اصلي مسلمانان اصلي (سابميترها) را كه براساس قرآن و معجزه نوزده است مي آورم.

1- تنها منبع هدايت قرآن است و حديث و سنت باطل است.

2- كمك خواستن از مردگان شامل پيامبران و مقدسين و صالحين شرك است.

3- شفاعتي در قيامت (به آن معنايي كه بين شيعه وسني مطرح است) وجود ندارد و فقط يك افسانه است.

4- معجزه رياضي نوزده تمام و كمال پذيرفته بايد شود.

5- دو آيه آخر سوره توبه ، نوزده سال بعد از مرگ پيامبر محمد اضافه شد.

6- حرف مقطعه نون در سوره القلم بايد به صورت "نون" باشد نه "ن".

7- بسطة در آيه 7:69 بايد با سين باشد نه صاد. (و چندين غلط املايي ديگر در مورد الف هم تصحيح شده است)

8- بعد از اسامي پيامبران و مقدسين صلوات فرستاده نمي شود (به معنايي كه شيعه و سني مطرح مي كنند) و علامت (ص) بعد از اسم مقدسين در كتابها نوشته نمي شود. سابميترها برخلاف شيعه و سني بيشتر براي خدا لقب به كار مي برند. مثلا هميشه ميگويند خداي مهربان ، خداي توانا ، خداي متعال و ... اما براي پيامبران مي گويند پيامبر محمد ، پيامبر موسي ؛ بدون صلوات فرستادن. آنها بيشتر به خدا اهميت مي دهند ، بيشتر خدا را در نظر دارند.

9- شهادتين (در اصل در زمان پيامبر محمد يك شهادت بود) نزد سابميترها يك جمله است (اشهد ان لا اله الا الله).

10- در نمازهاي خويش اسم احدالناسي را ذكر نمي كنند به جز خدا ؛ چون برخلاف شيعه و سني معتقدند كه خدا فرموده است "اقم الصلوة لذكري"

11- سابميرتها معتقدند كه : آن چيز و يا آنكس كه در طول روز و در افكار و بحثها و مجالس بيشترين تقدس را نزد شما دارد خداي شماست.

12- پيامبر محمد بي سواد نبود و با دستهاي خويش قرآن را نگاشت.

13- سابميترها معتقدند كه در عبادت و نيايش واسطه ها خدا را به حاشيه ميرانند و بنابراين در عبادت و نيايش واسطه اي وجود ندارد.

14- معتقدند كه مسلمانان سنتي با واسطه قراردادن پيامبر محمد در نيايش و اختراع كتب حديث او را پرستش ميكنند.

15- مشخص نمودن طريقه به صليب كشيده شدن پيامبر عيسي.

16- نا اميد شدن از رحمت خدا و روي آوردن به غير خدا ، مخصوص كافرين است.

17- در ايده مسلمانان سنتي پيامبر محمد رحيم تر از خداست با توجه به ايده شفاعتي كه مطرح مي كنند.

18- گفتار شرك آميز در تمام زواياي زندگي مردم رخنه كرده است. متاسفانه اكثر مردمي كه فكر ميكنند مسلمانند ، به جهنم مي روند.

19- کسانی که مردم در کنار خدا میخوانند از دعاهای آنها غافلند و اين حيله شيطان سياس است براي دور كردن مردم از خدا.

20- مجسمه ها در زمان پيامبر فقط يك تكه سنگ نبودند بلكه يك الهه بودند.

21- افتخار بندگان خدا در قيامت اين است كه در دنيا به خدا اهميت مي داده اند.

22- وظيفه پيامبر محمد مشخص بود و هست. وظيفه او ابلاغ و تبليغ پيام بود.

23- موقعیت خدا را به مقدسین ندهید.

24- دعا هم نوعي عبادت است.

25- چرا ما به اين دنيا آمده ايم؟ ما به كجا ميرويم؟ ما چطوري بايد زندگي كنيم؟

26- بهشت دو طبقه است . بهشت زيرين و بهشت برين. در بهشت برين خورشيد وجود ندارد اما در بهشت زيرين وجود دارد. اختلافات بسيارى بين بهشت برين و بهشت زيرين است. از لحاظ تمثيلى در بهشت برين، آب به آزادى جريان دارد (۵۵:۵۰)، در حالى که در بهشت زيرين آب را بايد بوسيله تلمبه بالا کشيد (۵۵:۶۶). از لحاظ تمثيلى، همسران پاک فورا ً به همسرانشان در بهشت برين ملحق ميشوند(۵۵:۵۶)، در حالى که ساکنين بهشت زيرين بايد خودشان بروند و همسرانشان را بياورند (۵۵:۷۲).

27- كساني كه زير چهل سالگي بميرند به بهشت زيرين خواهند رفت.

28- اين دنيا عرصه و سلطنت موقتي شيطان است.

29- زنان بايد در زمان حيض و نفاس هم نمازشان را به جا آورند.

30- تكليف جنگهاي صدر اسلام (كه باعث تفرقه زيادي شده است) مانند جنگ علي و معاويه و قيام حسين بن علي با استفاده از معجزه رياضي قرآن مشخص شد.

31- در تمام اديان آسماني و فرقه هاي مختلف مسلمان واقعي (بدون در نظر گرفتن فرقه مادرزادي) وجود دارد. بنابراين مسيحي مسلمان ، يهودي مسلمان ، شيعه مسلمان ، سني مسلمان و بودايي مسلمان داريم.

32- زكات خيلي مهم است و يك چهلم در آمد را بايد به عنوان زكات به نيازمندان و فقرا پرداخت كرد.

33- پرداخت زكات بايد در زمان بدست آوردنش انجام شود ، نه در پايان هر سال مالي.

34- پوشيدن روسري براي زنان اجباري نيست و براساس عرف آن جامعه ميتواند انتخاب كند. اما سينه هاي خويش را بايد بپوشاند و لباسهاي بلند بپوشد.

35-فقط چهار نوع گوشت حرام است و بقيه حلال است و استفاده از ساير گوشتها بستگي به عرف و بهداشت و سليقه دارد. خداي مهربان هر حيواني را براي كاري خلق نموده است. مثلا اسب و خر و قاطر را براي باربري و سواري و تجمل آفريده است (16:5-6-7-8 و 6:143-144) و سگ براي نگهباني و حراست از گله خلق شده است (18:18) و گاو و گوسفند و شتر براي شيردهي و گوشت دهي خلق شده اند. پيروى از هر گونه حرامى که در قرآن ذکر نشده، معادل بت پرستى است (۱۵۲-۶:۱۴۲).

چهار نوع گوشت حرام :

1- مردار، 2- خون جارى،3- گوشت خوک، بخاطر آلودگى آن، ۴- گوشتى که از روى کفر به غير از خدا هديه شده باشد.

36 – سوره حمد در نماز حتما بايد به زبان عربي باشد زيرا اين نقطه اشتراك بين تمام زبانهاست. تعداد حرف باء و ميم در سوره حمد نوزده است. اين دو حرف تنها حرفهايي هستند كه در تلفظ آنان از لب استفاده مي شود و زبان به كار برده نمي شود. به همين خاطر تلفظ اين دو حرف در تمام زبانهاي دنيا مثل هم است و اين خود نقطه وحدت و اشتراك تمام مردم دنياست. زماني كه اسلام دين جهاني بشود ( و ان شاء الله خواهد شد ) اين نكات نقطه اشتراك تمام اديان است در نماز خواندن.

37 – پيامبر محمد آخرين نبي بود ، اما آخرين رسول نبود. و همچنين قرآن آخرين كتاب آسماني است.

38 – فرقه هاي بهائي و قادياني حيله شيطان بودند براي خراب كردن پيام خدا.

39 – ابراهيم بنيانگذار اسلام بوده است و نماز و روزه و زكات و حج از او به ما ارث رسيده است و همه بايد در اين چهار منسك و شعار متحد و همصدا باشند.

40- حج را ميتوان در چهار ماه حرام انجام داد. اما مسلمانان سنتي آن را به يك ماه محدود كرده اند و اين خود مشكلات زيادي را بوجود آورده است. از جمله جمعيت زياد و در نتيجه از حالت معنوي خارج شدن حج.

41 – روزه را نبايد در اذان مغرب افطار كرد بلكه بايد تا غروب كامل آفتاب (شروع كامل شب) ادامه داد.

42- حج منحرف شده است : متأسفانه اغلب زوار مسلمان امروزى چنين رسم کرده اند که به زيارت آرامگاه محمد هم ميروند و در آنجا مرتکب قبيح ترين اعمال بت پرستى ميشوند، و اينچنين حج خود را باطل ميکنند. قرآن مکرراً از "مسجد مقدس" صحبت ميکند، در حالى که مسلمانان امروزى درباره "دو مسجد مقدس" صحبت ميکنند! مسلمانان با قرار دادن آرامگاه محمد بعنوان "مسجد مقدس" ديگر، مرتکب بت پرستى آشکارى شده اند! اين سرپيچى کفر آميزى است از قرآن.

43- نماز خواندن، زکات دادن، روزه گرفتن در ماه رمضان، و حج، بعلاوه مزاياى گرانبهاى روحانى، مزاياى جسمانى و اقتصادى فراوانى به همراه دارند.

44- زکات بايد با دقت حساب شود، و بطور مداوم هر وقت در آمدى دريافت کرديم، داده شود. ماليتهاى دولت بايد کسر شود، اما نه مخارج ديگر مانند بدهکارى ها، قسط ها، و مخارج زندگى. اگر شخصى آدم فقيرى نميشناسد، ميتواند زکات را به مسجد، يا مؤسسات خيريه اى که هدف اصلى آنها کمک به فقرا باشد، بدهد. کمک هاى مالى به مساجد يا بيمارستانها يا مؤسسات بعنوان زکات بحساب نمى آيد. زكات را بايد بترتيب به والدين، خويشاوندان، يتيمان، فقرا، و مسافران بيگانه، بدهيم (۲:۲۱۵). بخاطر دادن زکات، هيچ کس گرسنه و بدون جا و مکان نخواهد بود

45- هر نمازى از زمان خودش تا وقتى که وقت نماز بعدى ميشود، قابل قبول است. اگر در زمان تعيين شده خوانده نشود، فرصتى است از دست رفته که نميتوان آنرا جبران کرد؛ فقط شخص ميتواند توبه کند و طلب بخشش کند. پنچ نماز شامل ۲، ۴، ۴، ۳، و ۴ رکعت، به همين ترتيب هستند.

46- اثبات اين که نماز از قبل بواسطه ابراهيم تأسيس شده بود در آيات ۸:۳۵، ۹:۵۴، ۱۶:۱۲۳، و ۲۱:۷۳ آمده است. اين مهمترين وظيقه در اسلام (تسليم) آنقدر تغيير شکل پيدا کرده که براى اکثر مسلمانان نمازها بصورت آداب بت پرستى در آمده اند. اگر چه قرآن دستور ميدهد که نمازها بايد فقط به تنها خدا اختصاص داده شوند (۲۰:۱۴؛ ۴۵، ۳۹:۳)، مسلمانان امروزى اصرار دارند که اسم "محمد و خانواده اش" و "ابراهيم و خانواده اش" را هم در خلال نامزشان بکار ببرند. اين کار نماز را باطل و بيهوده ميکند (۳۹:۶۵).

47- بر خلاف عقيده عمومى، دستهاى دزد نبايد قطع گردد. خدا را شکر ميکنيم براى مهربانى فراوانش و معجزه رياضى قرآنش که حالا متوجه شده ايم که دستهاى دزد بايد علامت گذارى شود.

48- در "حديت و سنت" کفر آميز آمده است که زنا کارى را که ازدواج کرده بوده، تا پاى مرگ سنگسار کنيد. اين قانون خدا نيست. همانطور که در آيه ۲۴:۲ ذکر گرديده است، مجازات زناکار، شلاق زدن در حضور عموم است؛ صد ضربه شلاق نمادين. مجازات اساسى، فشار اجتماعى و رسوا کردن مجرم است. با شلاق زدن در ملاء عام، اين هدف عملى ميشود.

49- بهشت از قبل وجود داشته است و آدم و حوا تا زمانى که هنوز بيگناه بودند در آنجا ميزيستند (۲:۳۵).

50- جهنم هنوز خلق نشده است. در روز قضاوت خلق خواهد شد (۸۹:۲۳ و ۶۹:۲۷ )

51- کتابهاى آسمانى تنها خلقت خدا نيستند که با انشاء رياضى بر پايه ۱۹ قرار گرفته اند. به طور مثال : خورشيد، ماه، و زمين هر ۱۹ سال يک بار بر روى يک خط قرار ميگيرند و مثالهاي فراوان ديگر در طبيعت كه براساس نوزده خلق شده اند.

52- روش اقتصادى خدا بر پايه گردش مدام دارايى، منع ربا خوارى و تشويق سرمايه گذارى بارآور بنا شده است. اقتصاد غير سازنده مانند قمار، بخت آزمايى و بهره هاى وامي منع شده است (۷-۲:۲۷۵؛۵۹:۷).

53- تعدد زوجات در قرآن اجازه داده شده است، اما تحت شرايطى بسيار سخت. هر گونه سوء استفاده از اين اجازه الهى عذاب سنگينى ببار مى آورد. بنابراين، اگر چه تعدد زوجات از طرف خدا اجازه داده شده است، خوب است پيش از آنکه بگوييم تعدد زوجات اجازه داده شده است، شرايط خود را دقيقا ً بررسى کنيم. تعدد زوجات بايد درد و محروميت را تسکين دهد نه اينکه باعث درد و محروميت شود. اگر خانواده جديد جوانى تشکيل داده ايد، مسلما ً تعدد زوجات سوء استفاده است. تعدد زوجات جهت جانشين ساختن زنى جوان تر، سوء استفاده از قانون خدا است (۴:۱۹).

54- روز آخر شدن دنيا نزديك است و در سال 2280 ميلادي انجام خواهد پذيرفت.

55- قرآن كامل است (6:19, 38, 114, 115; 50:45).

56- اسلام براساس دو چيز است:

1- قرآن

2- نمازه – زكات – روزه – حج از طريق ابراهيم به ما ارث رسيده است.

57- خوشبختي واقعي در تسليم شدن به خداست.

2 : نظرات

At 1:26 AM, Anonymous mr said...

با سلام
نکته های جالب و تفکر بر انگیزی در این مطلب وجود داشت ولی از بند 54 این مطلب بسیار ناامید شدم چون به صورت آشکار خلاف قرآن کریم میباشد.
در بند 54 نوشته شده :
روز آخر شدن دنيا نزديك است و در سال 2280 ميلادي انجام خواهد پذيرفت
در حالیکه در چندین آیه قرآن به صراحت گفته شده هیچ کس زمان قیامت را نمیداند. مانند آیه های زیر:
(20:15) (34:30) (33:63) (31:34)(72:25)
لطفا نظرتان را در این مورد بفرمایید.
با تشکر

 
At 10:57 PM, Anonymous رزا said...

سلام دوست من...مطالبت جالب بود ...و اکثراً مطالب قابل قبول بنظر میاد... من جزء کسانی بودم چند سالی تمام اعتقاداتم رو از دست داده بودم و اسلام رو دبنی خشن میدونستم ولی بالطف و عنایت پرودگار با کلاسی آشنا شدم که خیلی چیزها رو برام شفاف سازی کرد...چند مورد هست که میخواستم در مورد مطالبتون بگم که شاید هر دو ما آنها را قبول داشته باشیم ولی در بیان آنها کمی تعبیر نیاز است تا افراد دچار تردید نشوند...یکی اینکه وقتی ما از پیامبران یا امامان تقاضایی داریم این به این معنی نیست که خداوند رو کنار گذاشتیم و سراغ غیر از اون رفتیم ...ما به واسطه گناهانی که انجام میدیم باعث میشیم که خداوند از ما دور بشه در واقع همانطور که خدا گفته به نفس خودمون ظلم کردیم و زمانی که چیزی رو از خدا می خواهیم پیامبران و امامان رو که ارواح برتر هستند واسطه قرار می دیم تا خواسته ما از فیلتر انرژی پاک اونها رد بشه و مورد قبول پرودگار قرار بگیره، مسلماً هیچ کس بالاتر از خداوند نیست و ما در دعاهایمان نباید از کسی غیر از او چیزی بخواهیم ولی به خاطر موضوعی که ذکر کردم ما از اونها میخواهیم که "از خدا بخواهند" که ما را در رسیدن به خواسته مان یاری دهد و بازهم یاد آوری میکنم که مستقیماً از آنها نمیخواهیم بلکه میخواهیم که آنها از خدا بخواهند چون آنها از ما پاکتر هستند....
انبیاء و اولیاء كه قرآن با صراحت از حیات آنها سخن مى گوید، داراى حیات برزخى هستند، و مى دانیم در حیات برزخى فعالیت روح گسترده تر و وسیعتر است; چرا كه از حواجب مادى و تعلقات دنیوى، رهائى یافته، بدون شك، توسل به این ارواح پاك نه به این معنى است كه براى آنها در مقابل خداوند، استقلالى قائل شویم، بلكه هدف آن است كه از آبرو و جاه آنها در پیشگاه خدا مدد بطلبیم، و از احترام و عظمتى كه در درگاه خدا دارند، كمك بخواهیم، كه، این عین توحید و عبودیت پروردگار است
قرآن صریحاً در مسأله «شفاعت» مى گوید: آنها به اذن و فرمان خدا شفاعت مى كنند: مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ: «چه كسى است كه بتواند در درگاه خدا، جز به فرمان او شفاعت كند»(1) همچنین توسل به آنان، نیز از همین طریق و همین رهگذر است.
مورد دیگر بیسواد بودن پیامبر است... هیچکس نمیتواند ادعا کند کند که پیامبر بیسواد بوده است اما سواد در نظر مردم به معنای خواندن و نوشتن است و آنچه ساخته ی دست بشر است و اما اگر کفته میشود پیامبر بی سواد بوده است به این دلیل است و این یکی از نشانه های این است که پیامبر فرستاده خداوند است ... پیامبر بی سواد نبوده و بسیار عالم بوده چون علم و دانش واقعی از طریق وحی به ایشان داده میشده است خداوند حکمتش را به هرکس و به هر قدری که بخواهد به انسانها می بخشد...
در سوره ی عنکبوت می خوانیم که:
« و ما کنتَ تتلوا من قبلهِ من کتابٍ و لا تخطّهُ بیمینکَ اذاً لاَرتابَ المبطلون»
ترجمه: و تو پیش از فرود آمدن قرآن ، نوشته ای را نمی خواندی و نه با دستانت آن را می نوشتی؛ در آن صورت یاوه گویان دودل می شدند.
امی بودن پیامبر به این معنا نیست که او نعوذ بالله بی سواد است، زیرا خداوند متعال هرگز نبوت را به دوش شخص بی سواد نمی اندازد(خدا بهتر می داند که رسالتش را در کجا قرار دهد). بلکه امی بودن به این معناست که علم و دانش پیامبر به صورت آن دانشی که طبق روال آن زمان بود کسب نشده بود، بلکه او علم خدایی(لدنی) داشت.البته اعجاز بودن قرآن با توجه به این موضوع نفی نمی شود. زیرا جملات و یا کلماتی که در قرآن به کار رفته است و پیشگویی های آن و هزاران چیز دیگر که اعجاز قرآن را اثبات می کند دلیل بر معجزه بودن آن دارد و آورده شدن توسط یک فردی که به مکتب نرفته بود گوشه ای از اعجاز آن را به اثبات می ر ساند.

 

Post a Comment

<< صفحه اصلي