Counters

Saturday, December 24, 2005

تثليث در مسلمانان

مسيحيان ميگويند كه عيسي جلوه خدا روي زمين است. آنان ميگويند كه عيسي جلوه اي از خداست كه به صورت زميني در آمده است و آمده كه مارا هدايت كند.به گفته اين گروه گمراه مسيح سايه خداست روي زمين. عيسي گناه ميكند براي اينكه مفهوم گناه را بفهمد. عيسي گناه ميكند به خاطر اينكه بهتر بتواند ما را از گناه بازدارد. آنان ميگويند عيسي پل بخشش گناهان است. يعني اينكه هر كس از پل عيسي نگذرد به خدا نميرسد. اين همان تثليث است يعني قرار دادن چندين مقرب ديگر در كنار خدا.
گفته هاي بالا متاسفانه از عقايد سراسر شرك مسيحيان است كه دين سراسر توحيدي مسيح را به شرك آغشته كرده اند. پيامبر مسيح از بندگان خدا بود كه براي جامعه بشريت از طرف خدا فرستاده شد تا كه آنان را به راه راست هدايت كند.
مسلمانان هم دچار اين نوع شرك شده اند و حتي گاه بدتر. قرار دادن مقربين در كنار خدا گناهي نابخشودني است و انتهاي ناسپاسي است نسبت به خداي مهربان يكتا.
خداي مهربان كه همه مارا آفريده است و لحظه به لحظه زندگي ما در دست اوست يك لحظه از ما چشم بپوشد در جا نابود ميشويم. حال قرار دادن بندگان ناتواني همانند عيسي و محمد و علي و حسين در كنار خدا نهايت خدا نشناسي را ميرساند.واقعا آدمي چطوري جرات ميكند افراد ناتواني مثل عيسي و محمد وعلي را در كنار خدا قرار دهد.
زماني كه از خاندان علي به عنوان آل الله تعبير ميشود و از حسين به عنوان خون خدا تعبير ميشود و از علي به عنوان جلوه ذات الهي اسم برده ميشود ديگر جايي براي توحيد نميماند. ديگر اين افراد جاي خدا را در ذهن ما ميگيرند ديگر خدا را از دست ميدهيم ديگر جهالت و عقب ماندگي بر ما چنبره ميزند. آن خدايي كه مارا آفريده است از ما خواسته است كه مرتب در فكر او باشيم نه كسي ديگر.

مسيحيان ميگويند كه مسيح پدر همه است. حال به جمله زير كه مداحان آن را زمزمه ميكنند توجه كنيد:

" ابا عبدالله اسم جنس است واو پدر است براي همه بندگان خدا!!! "

"همانگونه که بسياري از نيازهاي کودک از طريق پدرش فراهم مي شود و پدر پناهگاه و روزي دهنده کودک است علي عليه السلام همين جايگاه را در دين براي انسانها دارد. يعني رزق و روزي معنوي و بخشش گناهان و نجات و هدايت منحصرا از طريق ايشان به ما ميرسد!!!"

"او حکم پدري دارد حتي براي جدش رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم!!!!!!!!! "

آيا شما فرقي بين مسيحيان و گويندگان اين جملات ميبينيد؟! آيا اين همان شرك نيست كه پيروان مسيح به آن مبتلا شدند و دوباره دارد تكرار ميشود.

و همچنين جملات زير را توجه فرمائيد. شما به گويندگان جملات زير چه نامي مينهيد؟

"شرکي که قابل آمرزش نيست شرک در ولايت امير المؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام است"

"شرک به علي شرک به الله است ، ايمان به علي ايمان به الله است ،کفر به علي کفر به الله است، الحاد به علي الحاد به خداست ،انکار علي انکار الله است ، شک در علي شک در الله است!!!"


فكر نكنيد كه مسيحيان مستقيم عيسي را پرستش ميكنند پرستش آنان هم مثل جمله زير است:

"ماسوی وامیر وفرمانروای هستی جلوه ذات اقدس اله امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است"

فكر ميكنيد كه عيسي مسيح گفت من را تا مقام خدايي بالا بريد؟! نه اصلا چنين چيزي نيست بلكه بعدا با غلو در مقام او چنين موقعيتي براي او كسب شد.حالا به جمله زير توجه فرمائيد:

"کنه فضائل علي(ع) در حدي است که قابل وصف نمي باشد و بر زبان آوردن آن حتي با زبان گوياي پيامبر منجر به قول به خدايي او خواهد بود.!!!"

در مسلك شرك حتي مقربين براي خدا تكليف تعيين ميكنند:

"حسين عليه السلام بر خدا توحيد نبوت و همه انبياء الهي از آدم تا خاتم وهمه اديان توحيدي حق دارد"

"درشب معراج هنگاميکه رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم ازهمه آسمانها گذشت، ازلوح ،قلم، کرسي واز هفتادهزار قائمه عرش که گذشت وقتي به منتهي المطالب ومنتهي المقاصد که مرتبه اي از مراتبش بود رسيد ديد آنجا نوشته. انّ الحسين مصباح الهدي وسفينة النجاة"

شما تصور كنيد خداي مهربان ميفرمايد كه همه موجودات در حال ذكر و تسبيح خدايند و از ما هم ميخواهد كه مدام در فكر فقط او باشيم ولي جمله زير را نگاه كنيد.

"زمزمه هر شبنمي آهنگ هر جويباري آواي هر پرنده اي نفس نفس زدن هر جنبنده اي من برات بميرم ياحسين است.!!!!!!"

"بخدا قسم اگر فضليت زيارت حسين عليه السلام را براي شما بگويم شماها بطور کلي حج را ترک مي نمائيد وديگر احدي از شماها حج نمي رود!!!"

مسلمانان حتي براي خدا جسم قائلند و فكر ميكنند كه خدا جسم است و اين در حالي است كه خداي مهربان مثل هيچ چيز ديگري نيست. ليس كمثله شيء.

حال به جمله زير نگاه بيندازيد :

"تمامي دستورات الهي از عرش صادر مي شودوعرش کربلاست؛!!! "

شباهت قلبها

مشركين در كل يك مذهب دارند هرچند كه همه باهم مخالفند عده اي از مسلمانان (به ظاهر و اسما) ميگويند كه دون الله در قرآن در مقام عبادت به معناي غير خداست اما در مقام شفاعت و توسل دون الله را به معناي عند الله (نزديكان خدا) ميگيرند. واقعيت اين است كه مشركين زمان پيامبر هم همين را ميگفتند اگر باور نداريد آيه زير را نگاهي بيندازيد. (هؤلاء شفعؤنا عند الله)


[10:18] ويعبدون من دون الله ما لا يضرهم ولا ينفعهم ويقولون هؤلاء شفعؤنا عند الله قل اتنبءون الله بما لا يعلم في السموت ولا في الارض سبحنه وتعلى عما يشركون

[10:18] آنها در کنار خدا معبوداني را عبادت مي كنند كه قدرتي ندارند که به آها نفع يا ضرري برسانند و مي گويند: "اينان شفيعان ما نزد خدا هستند!" بگو: "آيا خدا را از چيزي باخبر مي كنيد كه او در آسمان ها يا زمين نمي داند؟" تجليل او را. او بلندمرتبه ترين است؛ بسيار بالاتر از آنكه به شريكي نياز داشته باشد.

Wednesday, December 14, 2005

دون الله (غير از خدا)



عبارت "خدايان" يا "خدايگان" از ديرباز مورد استفاده فرقه هاي زيادي قرار گرفته است. آنان فكر ميكردند كه خدا مثل سيستم پادشاهان داراي خدمه و همراه است. همانطور كه ميدانيم پيامبر زرتشت پيام يكتاپرستي را به مردم ايران اعلام كرد اما بعد از مدتي پيام يكتاپرستي او به بت پرستي بدل گشت و به اين طريق كلمه خدا به خداوند بدل گشت.خدا بر يك فرد منحصر بفرد دلالت دارد اما خداوند به معناي خدا و نزديكان يا خدا و همراهان است (همچون كلمه شهروند كه دلالت بر انواع همشهري دارد). اين قضيه هميشه در تاريخ مورد تحريف قرار گرفته است حتي در اديان ديگر هم چنين انحرافي صورت گرفته است همچون مسيحيت كه خدا به همراه سه تاي ديگر (عيسي، مريم ،جبرئيل) است. در اين سيستم سه تا مثل هم نيستند اما با يك سلسله مراتبي در كنار هم قرار دارند و به عبارت ديگر "هموند" هستند. مثل كلمه "خداوند" يا "خدايگان" كه بر خدا و نزديكان او دلالت دارد. تعداد اين هموندها در هر فرقه اي متفاوت است بعضي از افراد مستقيم و بعضي غير مستقيم هموند خدا هستند. زماني كه پيامبر مسيح ميگفت "اي مردم من را اطاعت كنيد تا رستگار شويد" ؛ مردم فكر ميكردند كه واقعا خود پيامبر مسيح آنان را رستگار ميكند به همين خاطر در طول تاريخ مسيح به عنوان تنها پل رستگاري مطرح شد و اين در حالي بود كه پيامبر مسيح منظورش چيز ديگري بود او ميخواست اعلام كند كه "اي مردم از من اطاعت كنيد كه پيام خدا را به همراه دارم تا بواسطه عمل به پيام خدا رستگار شويد و به خدا برسيد" . اما شيطان آنان را وسوسه كرد تا كه منظور پيامبر مسيح را تغيير دهند و بالاخره در طول زمان پيامبر مسيح به عنوان هموند خدا مطرح شد. مردم هميشه چيزهايي را هموند خدا قرار ميدهند كه خيلي جلو چشمشان است ؛ و يا اينكه خيلي در نظرشان جذاب است و توجه آنان را به خود جلب ميكند. مثلا آيه زير را توجه بفرمائيد كه نكته اي جالب را در خود دارد:

[41:37] ومن ءايته اليل والنهار والشمس والقمر لا تسجدوا للشمس ولا للقمر واسجدوا لله الذي خلقهن ان كنتم اياه تعبدون
[41:37] در ميان مدرك هاي او شب و روز و خورشيد و ماه است. در مقابل خورشيد و ماه سجده نكنيد؛ در مقابل خدا سجده كنيد كه آنها را آفريد، اگر واقعا تنها او را پرستش مي كنيد.

خداي مهربان در آيه بالايي ميفرمايد كه از آيات او شب و روز و خورشيد و ماه است اما در ادامه ميفرمايد كه براي خورشيد و ماه سجده نكنيد بلكه براي كسي كه آنان را آفريده است سجده كنيد. نكته اي كه جالب است اين است كه خدا ميفرمايد براي خورشيد و ماه سجده نكنيد نميفرمايد براي شب و روز سجده نكنيد؛و دليل آن هم اين است كه شب و روز چيزهاي فيزيكي نيستند بلكه خورشيد و ماه فيزيكي هستند. به همين خاطر شما در طول تاريخ كسي را نميابيد كه شب و روز را پرستش كند ولي خورشيد و ماه زياد پرستيده شده است و همه ميدانيم كه اهميت نعمت شب و روز كمتر از نعمت خورشيد و ماه نيست و چون جسم فيزيكي نيستند به همين خاطر كمتر كسي به فوايد شب و روز مي انديشد.

پيام خدا نعمتي است كه براي ما انسانها فرستاده شده است تا كه بوسيله آن از دست شيطان نجات يابيم شما نميتوانيد كسي را پيدا كنيد كه پيام خدا را پرستش كند و آن را هم رديف خدا قرار دهد. اما آورنده پيام زياد در كنار خدا قرار گرفته است؛ زيرا آورنده پيام بيشتر در ديد ما قرار ميگيرد. اين همان اهميت دادن به خورشيد و ماه است و اهميت ندادن به شب و روز است.زماني كه پيامبر مسيح ميفرمود " اي مردم من براي رستگاري شما آمده ام" مردم فكر ميكردند كه همين كافي است ؛ آنان متوجه نميشدند كه پيامبر مسيح به خودي خود كه نميتواند آنها را رستگار كند ، بلكه او پيامي براي آنان آورده است تا از طريق عمل به پيام خدا ، مردم رستگار شوند. اما متاسفانه شيطان سياس به آنان فقط خورشيد و ماه را نشان داد و از شب و روز حرفي نزد ؛ به آنان وسوسه كرد كه مسيح شما را رستگار ميكند بدون آنكه از پيام حرفي بزند . به آنان نگفت كه پيامبر مسيح پيام آور است و بدون پيام شما رستگار نخواهيد شد.
به همين نحو زماني كه خدا به پيامبر محمد ميفرمايد "انا ارسلنك رحمة للعالمبن" ؛ مردم فكر كردند كه پيامبر محمد همين است و خورشيدي است مستقل كه تمام دنيا به خاطر او خلق شده است. يك لحظه فكر نكردند كه پيامبر با پيامش معنا پيدا ميكند. هميشه انسانها نعمتهاي تابلو را ميبينند ولي نعمتهاي ديگر را متوجه نميشوند و اين از حيله هاي كاري شيطان است.به همين خاطر در قرآن خداي قادر مرتبا از نعمت و آيات خود همچون شب و روز و چهارپايان و شتر و ... حرف ميزند تا كه به مردم گوشزد كند كه رحمت فقط پيامبر نيست ؛ بلكه همه موجودات دنيا نعمت و وسيله اي هستند براي رسيدن به خدا.
شيطان ميخواهد يك مورد را خيلي تابلو كند و در نهايت به عنوان هموند خدا به مردم قالب كند. مثلا براي پيامبر مسيح ، خود مسيح خيلي مطرح ميشود ولي پيامش نه! بطوريكه نوعي پيام جانبي طراحي ميشود كه همه چيز را در مسيح ميبيند و محور همه چيز ميشود مسيح ؛ و در نهايت به جاي پيام اصلي به مردم قالب ميشود.به همين خاطر خداي مهربان در قرآن كاملش مرتب از نعمتهاي ديگرش حرف ميزند . از راهنمايي در درياو خشكي؛ از خلقت انسان؛ از ستارگان و ....

به طور مثال خورشيد را بررسي كنيم ببينيم كه چگونه مقدس شده است ؛ خورشيد به ما نور ميدهد و براي همين آفريده شده است اما همين مورد خيلي ها را در طول تاريخ فريفته است همچون ملكه سبا و قومش كه شروع به پرستش خورشيد كرده اند :

[27:24] وجدتها وقومها يسجدون للشمس من دون الله وزين لهم الشيطن اعملهم فصدهم عن السبيل فهم لا يهتدون
[27:24] "من ديدم كه او و قومش به جاي خدا، در مقابل خورشيد سجده مي كنند. شيطان اعمالشان را در نظرشان زيبا جلوه داده است و آنها را از راه باز داشته است؛ درنتيجه، آنها هدايت نشده اند."

اما شما كسي را نميتوانيد پيدا كنيد كه نور خورشيد را پرستش كند زيرا مردم فكرشان به اين مورد نميرسيد و الا ممكن بود آن را هم پرستش كنند.

پيامبر ابراهيم به عنوان الگويي براي ما در نظر گرفته شده است. او از پرستش خورشيد پشيمان شد و اعلام كرد :" من چيزي كه غروب داشته باشد را پرستش نميكنم". حال شما خود تصور كنيد يكي از صفات خورشيد نور است؛ يكي از صفات خدا هم نور است ؛ اما نور اين دو تا با هم فرق ميكند. كسي نميتواند نور اين دوتا را باهم مقايسه كند زيرا جنس دو نور فرق ميكند. نور خورشيد فقط براي نوردهي به ماست و وسيله اي است براي زندگي ما و اين به آن معنا نيست كه خورشيد هموند خداست و يا "عند الله" است. خورشيد يكي از مخلوقات خداست نه چيزي ديگر.همنام بودن صفت خدا و خورشيد (نور) دلالت بر شباهت دو صفت نميكند ؛ اين فقط يك اسم است نه چيزي ديگر و در واقع هيچ كسي مثل و شبيه به خدا نيست (ليس كمثله شيء).

همانطور هم رسول راهنماي ماست كه خدا پيامش را از طريق او براي ما ميفرستد و با راهنماييش ما را به راه راست هدايت ميكند. همانطور كه از نور خورشيد استفاده ميكنيم و خورشيد را پرستش نميكنيم و از خورشيد طلب هدايت نميكنيم ؛ همانطور هم رسول براي اطاعت كردن است نه براي طلب رزق و روزي و دعا. اگر كسي ميخواهد پيامبر ابراهيم را سرمشق خود قرار دهد بايد همچون او غير خدا را به عنوان وسيله ببيند.

همه دنيا ميتواند وسيله اي باشد براي رسيدن ما به خدا. همه وسايل ما را كمك ميكنند تا ما بهتر خدا را بشناسيم و بهتر به خدا نزديك شويم و از دست شيطان نجات يابيم. رسول هم وسيله اي است براي رساندن پيام خدا. بوسيله رسول ما راه راست را پيدا ميكنيم و از دست رهبان و ملاها نجات مييابيم. رسول هم وسيله اي است كه خدا او را براي رساندن پيام معين كرده است. هر وسيله اي كاربردي دارد.وظيفه رسول هم ابلاغ پيام است (ما علي الرسول الا البلاغ المبين).
همانطور كه خدا ميفرمايد از در وارد خانه ها شويد نه از پشت بام ؛ هر وسيله اي هم بايد به روش خود مورد استفاده قرار گيرد. خورشيد براي پرستش نيست بلكه براي نوردهي است.پيامبر هم براي دفع ضرر و طلب دعا نيست بلكه براي ابلاغ پيام است.

[2:189] يسءلونك عن الاهلة قل هي موقيت للناس والحج وليس البر بان تاتوا البيوت من ظهورها ولكن البر من اتقى واتوا البيوت من ابوبها واتقوا الله لعلكم تفلحون

خداي مهربان نقل مكيند كه در آيه هاي زيادي رسولان خدا به مردم گفته اند كه "فاتقو الله و اطيعون" ؛ در اين آيه دو نكته نهفته است:
1- تقوا 2- اطاعت از پيامبر

جالب است كه در 2:189 هم ميفرمايد : " البر من اتقى واتوا البيوت من ابوبها " ؛ و در اينجا هم دو نكته نهفته است:
1- تقوا 2- از درها وارد خانه شويد

همانطور كه ميبينيد اطاعت از پيامبر در مقابل "از در وارد خانه شدن " قرار گرفته است و اين نشان ميدهد كه رسول وسيله اي است براي راهنمايي و نشان دادن آيات خدا به مردم.

پيامبر ابراهيم ابتدا به سمت وسيله (خورشيد و ماه و ستارگان) گرايش پيدا كرد ولي در انتها بالاخره خدا را يافت. در نهايت فهميد كه همه اينها وسيله اند و منشا همه چيز خداست و به اين طريق به او ثابت شد كه بايد از هر وسيله اي به طريق خود استفاده كرد و منشا همه چيز خداست. به همين خاطر جمله مشهورش را گفت :

[6:162] قل ان صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العلمين
[6:162] بگو: "نماز من، اعمال عبادي من، زندگي من و مرگ من، همه مطلقا به خدا اختصاص دارد، آن پروردگار عالم.


در ادامه به معناي دون الله ميپردازيم.دون الله به معناي غير خدا و يا پايينتر از خداست. خداي مهربان در بكار بردن دون الله ظرافت خاصي را به كار برده است. به طور مثال در آيات زير مشاهده بفرمائيد:

[2:23] وان كنتم في ريب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صدقين
[2:23] اگر درباره آنچه بر بنده خود* نازل کرديم شک داريد، پس يک سوره مانند اينها ارائه دهيد و شاهدان خود را عليه خدا فرا خوانيد، اگر راست مي گوييد.


[5:76] قل اتعبدون من دون الله ما لا يملك لكم ضرا ولا نفعا والله هو السميع العليم
[5:76] بگو: "آيا در كنار خدا معبودان بي قدرتي را مي پرستيد كه نه مي توانند به شما ضرري برسانند و نه منفعتي؟ خداست شنوا، داناي مطلق."

عده اي ميگويند دون الله به معناي عندالله است؛به اين طريق پيامبر و مقدسين جزو دون الله قرار نميگيرند بلكه جزو عندالله هستند.دليل هم مياورند و ميگويند :

((("با دقت در آیاتی که لفظ دون الله در آنها بکار رفته است، در می یابیم که عموما مخاطب سخن خداوند مشرکین بت پرست و یا اهل کتاب هستند و هیچیک از این آیات در باره امت اسلام نازل نشده است!")))
به اين طريق از نظر اينان آيات قرآني در مورد مسلمانان حرفي نزده است و همه اش براي امتهاي پيشين است.!!!!!!!

به طور مثال ميگويند كه در آيه 9:16 دون الله شامل رسول خدا و مومنان نیست بلکه مقصود از دون الله دشمنان اسلام هستند

و همينطور آيه اي ديگر (39:36) نقل ميكنند و اعلام ميدارند كه : دون الله شامل پیامبر و مومنان نیست و مقصود دشمنان خدا است.
در نهايت نتيجه گيري آنان به صورت زير است :

(((همانگونه که از دقت در آیات قران روشن می شود دون الله در مقام پرستش و عبادت شامل همه مخلوقات خداوند است.اما هر گاه در کلام خداوند سخن از ولایت و توسل و شفاعت و اجابت دعا باشد دون الله دشمن خداوند است و هرگز پیامبران و اوصیاء و ملائکه و حتی مومنان در محدوده دون الله قرار نمی گیرند بلکه ایشان عند الله هستند.)))


اين عده در ولايت و توسل و شفاعت و اجابت دعا و شاهد و ناظر بودن و .... دون الله را به دشمنان خدا تعبير ميكنند نه پيامبر و مقدسين. به اين طريق از پيامبر و مقدسين بچه ميخواهند ؛ شفا ميخواهند ؛ ميليونها دلار براي زيارت مقبره آنان خرج ميكنند ؛ آنان را شاهد و ناظر بر اعمال خود ميدانند؛ از آنان كمك ميخواهند و ......

بررسي اشتباهاتي كه اين گروه تا گردن در آن فرورفته اند :

1- هنوز متوجه نيستند كه تمام تاريخ پر است از اين بهانه ها؛در واقع آنان معناي دون الله را ناقص فهميده اند؛زيرا كه آنان معناي واقعي خالق و مخلوق را درك نكرده اند.

2- پيامبر وسيله است و هر وسيله اي وظيفه خاصي برعهده دارد كه به اذن و قدرت خداوند آن را انجام ميدهد. همانند خورشيد كه به امر خدا به ما نور ميدهد و همچنين پيامبر كه به امر خدا براي ما پيام را مياورد.بنابراين قائل شدن قدرتي خارج از وظيفه وسيله (خورشيد يا پيامبر) در محدوده دون الله قرار ميگيرد. آنان فكر ميكنند كه پيامبر دون الله نيست و اين اشتباه فاحشي است. زيرا كه اطاعت از پيامبر جزو دون الله نيست نه خود پيامبر ؛ زيرا كه خدا خودش ميگويد :

[4:80] من يطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولى فما ارسلنك عليهم حفيظا
[4:80] هر کس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. و اما کساني که روي بگردانند، ما تو را به عنوان محافظ آنها نفرستاديم.

در واقع اگر شما پيام پيامبر را اطاعت كنيد از دون الله اطاعت نكرده اي و دون الله را ارباب و رهبان خود قرار نداده ايد زيرا كه اطاعت از پيامبر يعني اطاعت از خدا. در اينجا مشخص ميشود كه پيامبر وسيله است و حتي در پيام هيچ استقلالي ندارد بلكه فقط وسيله است براي رساندن پيام به ما. بنابراين اطاعت از پيامبر جزو دون الله نيست اما اطاعت از ملاها و رهبان جزو دون الله است. پس مشخص شد كه پيامبر در كل دون الله است اما اطاعت از دستورات او جزو دون الله قرار نميگيرد. اشتباهي هم كه اين گروه مرتكب شده اند اين است كه كل پيامبر را (و كل خورشيد) را خارج از دون الله ميگيرند.در حالي كه اطاعت از پيامبر جزو دون الله نيست نه كل پيامبر. در صورتي كه پيامبر را جزو دون الله حساب نكنيم در آن صورت هموند خداست (نعوذ بالله).

همانطور هم دوستي و اتحاد با پيامبر و مومنان جزو دون الله قرار نميگيرد زيرا كه اين از عملكرد رسول و مومنان خارج نيست.اما دوستي و اتحاد با كفار جزو دون الله قرار ميگيرد.

[9:16] ام حسبتم ان تتركوا ولما يعلم الله الذين جهدوا منكم ولم يتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنين وليجة والله خبير بما تعملون
[9:16] آيا گمان كرديد كه به حال خود رها خواهيد شد، بدون آنكه خدا مشخص كند كساني را كه در ميان شما جهاد مي كنند و هرگز با دشمنان خدا، يا دشمنان رسول و يا دشمنان مؤمنان متحد نمي شوند؟ خدا از آنچه مي كنيد، كاملا آگاه است.

3- اشتباه ديگري كه اين گروه ميكنند:

آنان فكر ميكنند فقط پيامبر وسيله است در حاليكه تمام موجودات ديگر هم به نوعي وسيله اند . مثل خورشيد كه به ما نور ميدهد و همچنين پيامبر كه مارا راهنمايي ميكند. خورشيد جزو دون الله به حساب ميايد. همانطور هم پيامبر جزو دون الله است. اما استفاده از نور خورشيد جزو دون الله نيست زيرا كه خورشيد وسيله اين كار است و استفاده از وسيله -در جهت وظيفه وسيله- جزو استفاده از دون الله قرار نميگيرد. اطاعت از پيامبر جزو اطاعت از دون الله قرار نميگيرد. اما پيامبر را شاهد و ناظر دانستن جزو اعمال من دون الله قرار ميگيرد و در آن صورت شرك است. طلب كمك و شفاي بچه و حفظ در سفر در محدوده وظيفه خورشيد قرار نميگيرد و پس در آن صورت كسي معتقد باشد كه خورشيد او را حفظ ميكند و ناظر و حاضر بر اعمالش است جزو اعمال دون الله است و شرك مرتكب شده ست.

4- هنوز متوجه نيستند كه خورشيد با قدرت و اذن خدا به ما نور ميدهد. پيامبر با قدرت و اذن خدا ما را راهنمايي ميكند و معجزه به ما نشان ميدهد. در واقع معجزه از طرف پيامبر جزو دون الله نيست زيرا كه به اذن خداست. حاضر و ناظر بودن پيامبر در همه جا جزو دون الله است و معناي شرك همين است يعني :

وسيله اي را در غير جهت وظيفه و عملكرد آن وسيله استفاده كردن و معتقد بودن.

پيامبر ابراهيم ابتدا به سمت وسيله (خورشيد و ماه و ستارگان) گرايش پيدا كرد ولي در انتها بالاخره خدا را يافت. در نهايت فهميد كه همه اينها وسيله اند و منشا همه چيز خداست و به اين طريق به او ثابت شد كه بايد از هر وسيله اي به طريق خود استفاده كرد و منشا همه چيز خداست.و مثالي هم كه خدا در مورد گرايش ابراهيم به خورشيد و ماه و ستارگان ذكر فرموده است به خاطر فهم بيشتر اين مساله است.

5- به همين خاطر خداي مهربان ميفرمايد :

[5:35] يايها الذين ءامنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة وجهدوا في سبيله لعلكم تفلحون
[5:35] اي كساني كه ايمان داريد، هيبت و حرمت خدا را ارج نهيد و در جستجوي راه و روشي به سوي او باشيد و در راه او بكوشيد تا موفق شويد.

در جايي ديگر ميفرمايد : استعينوا بالصبر و الصلوة

وسيله قرار دادن صبر و نماز اگر در جهت عملكرد وسيله باشد هيچ اشكالي ندارد و جزو اعمال من دون الله قرار نميگيرد.اما اگر شما نماز را پرستش كنيد و آن را حاضر و ناظر بر اعمال خود بدانيد در آنموقع خارج از حيطه عملكرد وسيله است و جزو دون الله است. در كل پيامبر دون الله است و اگر كسي معتقد باشد كه پيامبر دون الله نيست مرتكب شرك شده است و پيامبر را هموند و يا الهه خدا قرار داده است و خداي تعالي منزه از اين اراجيف است.در واقع هرموجودي به جز خداي توانا جزو دون الله قرار ميگيرد. اما هر موجودي در اين دنيا ميتواند وسيله اي باشد براي رسيدن به خدا و رهايي از دست شيطان. استفاده از آن وسيله در جهت وطيفه اش جزو دون الله قرار نميگيرد.پيامبر وظيفه اش ابلاغ و رساندن پيام است و شفاي بچه و اجابت دعا و ... برعهده او نيست.

در ادامه به بعضي از شبهات كه توسط پيروان شايعات مطرح ميشود پاسخ خواهيم داد:

عده اي فكر ميكنند كه دون الله به معناي عند الله است و به همين خاطر معتقدند كه در توسل و دعا و شفاعت و حاضر و ناظر بودن در همه جا و ... دون الله شامل پيامبر و بقيه مقدسين نيست بلكه فقط در عبادت دون الله شامل تمام موجودات است. اين عده كه تمام هم و غمشان دفاع از دين آبا و اجدادي است تلاش دارند كه پرستش مقدسين و زيارتگاههاي خود را همچنان تمديد كنند . اما هنوز نميدانند كه پيروزي از آن خداست، هرچند كه تمام دنيا مشرك باشند.آيه اي هم كه دليل مي آورند ايه 21:98 است كه اعلام ميدارند كه اگر پيامبر و مقدسين جزو دون الله است پس آيه زير به اين معناست كه پيامبر و مقدسين سوحته خواهند شد. پس از آن نتيجه ميگيرند كه دون الله شامل پيامبر و خاصان خدا نيست بلكه فقط شامل مشركين است.

[21:98] انكم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها وردون
[21:98] شما و معبوداني که در کنار خدا عبادت مي کنيد، سوخت دوزخ خواهيد بود؛ اين سرنوشت اجتناب ناپذير شماست.

جواب :

مشركين در زمان پيامبر هم خدا را قبول داشتند و حتي الله را ميشناختند به همين خاطر اسامي عبدالله استفاده ميكردند.حتي قبول داشتند كه آسمانها و زمين را الله خلق كرده است. آنان از شخصيتهاي مقدس تاريخي خود مجسمه هايي ساخته بودند تا كه يادگار آنان باشد و هر وقت قصد عبادت ميكردند ، بوسيله آن مجسمه ها شخصيتهاي مقدس خود را شفيع و واسطه قرار ميدادند و به اين طريق آنان را ميخواندند.مجسمه هايي از پيامبر ابراهيم و ديگران در كعبه وجود داشت. مجسمه هاي ملائك به صورت زنان ساخته شده بودند و مجسمه هاي پيامبران و ساير مقدسين به صورت مردان ساخته شده بودند.اين نشان ميدهد كه مشركين صدر اسلام پشت سر اين مجسمه ها پيامبران و مقدسين و ملائك را تصور ميكردند.

[10:18] ويعبدون من دون الله ما لا يضرهم ولا ينفعهم ويقولون هؤلاء شفعؤنا عند الله قل اتنبءون الله بما لا يعلم في السموت ولا في الارض سبحنه وتعلى عما يشركون
[10:18] آنها در کنار خدا معبوداني را عبادت مي كنند كه قدرتي ندارند که به آها نفع يا ضرري برسانند و مي گويند: "اينان شفيعان ما نزد خدا هستند!" بگو: "آيا خدا را از چيزي باخبر مي كنيد كه او در آسمان ها يا زمين نمي داند؟" تجليل او را. او بلندمرتبه ترين است؛ بسيار بالاتر از آنكه به شريكي نياز داشته باشد.
اتفاقا مشركين هم ميگفتند كه مقدسين خود را عند الله ميدانند و اين در آيه بالايي كاملا مشخص است.
اما در واقع آنان شياطين و اجنه را پرستش ميكردند و آن شخصيتها از اين كار آنان كاملا غافل بودند.آن شخصيتها از اينكه بواسطه مجسمه خوانده ميشده اند غافل بودند و اين مورد در آيات زير گفته شده است.

[10:29] فكفى بالله شهيدا بيننا وبينكم ان كنا عن عبادتكم لغفلين
[10:29] خدا به عنوان شاهد ميان ما و شما كافي است، كه ما از پرستش شما در مورد خود به كلي بي خبر بوديم.

و همچنين 46:5 و 19:82 را نگاه كنيد.

مشركين فكر ميكردند كه يادگارانشان را واسطه قرار ميدهند و البته اين فقط سراب بود نه چيزي ديگر ! زيرا يادگاران آنان كاملا از اين واسطه گري بيخبر بودند.

[13:14] له دعوة الحق والذين يدعون من دونه لا يستجيبون لهم بشيء الا كبسط كفيه الى الماء ليبلغ فاه وما هو ببلغه وما دعؤا الكفرين الا في ضلل
[13:14] هرگونه دعا و درخواست جز به درگاه او جايز نيست، در حالي که معبوداني که در کنار او قرار مي دهند و از آنها درخواست مي کنند، هرگز نمي توانند پاسخ دهند. بنابراين، آنها مانند کساني هستند که دستان خود را به سوي آب مي گشايند، ولي چيزي به دهانشان نمي رسد. دعا و درخواست کافران بيهوده است.

چيزي كه آنان ميخواندند در واقع شياطين و اجنه بودند اما خود خبر نداشتند. شياطين و اجنه باعث ميشدند كه آنان در اين عمل خود شوق بيشتري پيدا كنند و اين در آيات زير كاملا مشخص است.

[34:40] ويوم يحشرهم جميعا ثم يقول للملئكة اهؤلاء اياكم كانوا يعبدون
[34:40] در روزي كه او همه آنها را احضار كند، به فرشتگان خواهد گفت: "آيا اين مردم شما را مي پرستيدند؟"

[34:41] قالوا سبحنك انت ولينا من دونهم بل كانوا يعبدون الجن اكثرهم بهم مؤمنون
[34:41] آنها جواب خواهند داد: "تجليل تو را. تو مولا و سرور ما هستي، نه آنها. درعوض، آنها جن ها را پرستش مي كردند؛ اكثرشان به آن ايمان داشتند."


وهمچنين آيه زير :

[7:30] فريقا هدى وفريقا حق عليهم الضللة انهم اتخذوا الشيطين اولياء من دون الله ويحسبون انهم مهتدون
[7:30] او برخى را هدايت كرد، در حالى كه ديگران محکوم به گمراهى هستند. آنها شياطين را به جاى خدا سروران خويش قرار داده اند، با اين حال باور مى كنند كه هدايت شده اند.

براي اطلاعات بيشتر به آيات زير هم مراجعه كنيد :
6:100 و18:50 و 4:119 و 4:117

اما خداي مهربان غافلين را به جهنم نمي اندازد. زيرا آنان در اين پرستش بي تقصير بوده اند. بلكه شياطين و اجنه و مشركين و ساير عوامل هستند كه هيزم جهنم خواهند بود همانطور كه در سوره جن گفته شده است جنهاي مشرك هيزم جهنم خواهند شد.

[72:15] واما القسطون فكانوا لجهنم حطبا
[72:15] و اا سازشکاران، سوخت جهنم خواهند بود.

به همين خاطر خداي مهربان در 21:98 ميفرمايد كه شما و عبادت شوندگان اصلي(شياطين و اجنه نه غافليني كه از عبادت شدن خود بيخبرند) هيزم جهنم خواهند بود. نكته ديگري كه مهم است اين است كه مشركين فكر ميكردند از طريق مجسمه ها با مقدسين خود ارتباط برقرار ميكنند اما اين فقط اسامي بود كه آنان ميخواندند؛ ديگر فردي به نام عزي و لات وجود نداشتند و آنان مرده بودند و از اين كار مشركين كاملا بيخبر بودند و اين چيزي بود كه شياطين به آنان القا ميكردند.

[7:71] قال قد وقع عليكم من ربكم رجس وغضب اتجدلونني في اسماء سميتموها انتم وءاباؤكم ما نزل الله بها من سلطن فانتظروا اني معكم من المنتظرين
[7:71] او گفت: "شما از جانب پروردگارتان محکوم هستيد و به خشم او گرفتار شده ايد. آيا به دفاع از آنچه- شما و والدين شما- بدعت نهاده ايد و خدا هرگز اجازه نداده است، با من مجادله مي کنيد؟ پس، منتظر باشيد که من نيز با شما منتظر خواهم بود."


اينها همه اش پيروي از حدس و گمان بود و آنان فقط اسامي و هوي و هوس را پرستش ميكردند.

[53:23] ان هي الا اسماء سميتموها انتم وءاباؤكم ما انزل الله بها من سلطن ان يتبعون الا الظن وما تهوى الانفس ولقد جاءهم من ربهم الهدى
[53:23] اينها فقط اسم هايي است كه شما از خود ساخته ايد، شما و پدران شما. خدا هرگز چنين كفري را اجازه نداده است. آنها از حدسيات و خواسته هاي شخصي خود پيروي مي كنند، در حالي كه براي آنها هدايت حقيقي از جانب پروردگارشان در اين آمده است.

در نهايت حداقل چهار عامل در عبادت مشركين صدر اسلام دخالت داشت و آن هم:

1- مجسمه ها
2- شخصيتهاي پشت مجسمه
3- جنها و شياطين
4- مشركين


در اين عبادت دو گروه آخري كه در اين ساخت و پاخت حقه بازي كرده اند به عنوان هيزم در جهنم مورد استفاده قرار خواهند گرفت.