بهانه شرح جزئيات احكام
بهانه شرح جزئيات احكام
هر آنچه احكام در قرآن آمده است براي هدايت كافي است و غير از آن لازم نيست. زيرا كتاب خدا كامل است ولي مسلمانهاي امروزي ميگويند جزئيات احكام نيامده است. و اگر به آنها بگوييد كه همين مقدار احكام كافي است فورا ميگويند اگر فلان مورد پيش بيايد چه كار كنيم!
بزرگترين سوره قرآن شامل مثلي حيرت انگيز است كه به قول معروف به خال زده است :
[2:67] موسي به قوم خود گفت: "خدا به شما فرمان مي دهد که ماده گاوي را قرباني کنيد." گفتند: "آيا ما را به تمسخر مي گيري؟" گفت: "خدا نكند که مانند نادانان رفتار کنم."
[2:68] آنها گفتند: "از پروردگارت بخواه تا به ما نشان دهد کدامين را." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاو نه چندان پير است و نه چندان جوان؛ ميانسال است. اکنون، به دستوري که داده شد، عمل کنيد."
[2:69] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا رنگش را به ما نشان دهد." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است زرد رنگ، رنگى روشن که بينندگان را به نشاط مي آورد."
[2:70] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا به ما نشان دهد كه آن كدام است. به نظر ما ماده گاوها همه شبيه به هم هستند و به خواست خدا ما هدايت خواهيم شد."
[2:71] گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است که هرگز به شخم زدن زمين يا به آبياري کشتزارها خوار نشده است؛ سالم و بدون لک و پيس." گفتند: "اکنون حقيقت را آورده اي." سرانجام، با اكراه و بي ميلي فراوان آن را قرباني كردند.
[2:72] شما شخصى را كشته بوديد، سپس در ميان خود اختلاف كرديد. خدا مى خواست آنچه را كه سعى كرديد پنهان كنيد، آشكار نمايد.
[2:73] گفتيم: "با قسمتى از آن (ماده گاو) به آن (مقتول) بزنيد." در اين هنگام بود که خدا مقتول را دوباره زنده کرد و نشانه هاي خود را به شما نماياند، باشد که بفهميد.
[2:74] با اين حال، دل هاي شما همچون سنگ سخت شد، يا حتي سخت تر. زيرا سنگ هايي هستند که از آن رودخانه ها جاري مي شوند. برخي ديگر از سنگ ها مي شکافند و نهرها به ملايمت از آن روان مي شوند و پاره اي ديگر از سنگ ها از هيبت و حرمت خدا خرد مي شوند. خدا هرگز از آنچه مي کنيد، غافل نيست.
[2:75] آيا انتظار داريد كه آنها هم مانند شما ايمان بياورند، در حالي كه بعضي از آنها كلام خدا را مى شنيدند و سپس پس از آنكه خوب مى فهميدند، عمدا آن را تحريف مى كردند؟
خدا به بني اسرائيل دستور ميدهد كه گاوي را ذبح كنند و گوشت آن را برمرده بزنند. اما بني اسرائيل با سوالات بيمورد كار را برخود مشكل ميكنند. البته اگر خدا به بني اسرائيل ميگفت يك گاو ذبح كنيد و بخوريد فورا اين كار را ميكردند و سوال بيمورد هم نميكردند. مسلمانان هم مث بني اسرائيل كار را برخود مشكل كرده اند . در زماني كه مسئله دين به ميان بيايد همه چيز مشكل ميشود همه چيز سوال ميشود. آبي كه شبانه روز از آن مينوشند در موقع وضو گرفتن بايد از مرجع تقليد و يا مجتهد خود اجازه بگيرند! خيلي راحت از مقدسين خود طلب رفع حاجت ميكنند اما اگر بگوييد كه فقط خدا را بخوانيد آنوقت مسئله فلسفي ميشود و مسئله شفاعت را پيش ميكشند و همه چيز مشكل ميشود آنوقت ديگر مفهوم استعانت فلسفي ميشود.
خدا بر قلب و دل مسلمانان مهر زده است و آنان را از فهميدن آيات قرآني محروم كرده است.آيات قرآني خيلي ساده اند و بچه ها هم آن را ميفهمند.كساني كه به خدا ايمان ندارند و در جستجوي منابعي ديگر در كنار قرآن هستند (همانند كتب احاديث و رساله ها) سختي در اين دنيا و در آخرت خواهند داشت و زندگي مشكلي خواهند داشت و بار خود را سنگين كرده اند و مطمئنا منحرف خواهند شد.
هر آنچه احكام در قرآن آمده است براي هدايت كافي است و غير از آن لازم نيست. زيرا كتاب خدا كامل است ولي مسلمانهاي امروزي ميگويند جزئيات احكام نيامده است. و اگر به آنها بگوييد كه همين مقدار احكام كافي است فورا ميگويند اگر فلان مورد پيش بيايد چه كار كنيم!
بزرگترين سوره قرآن شامل مثلي حيرت انگيز است كه به قول معروف به خال زده است :
[2:67] موسي به قوم خود گفت: "خدا به شما فرمان مي دهد که ماده گاوي را قرباني کنيد." گفتند: "آيا ما را به تمسخر مي گيري؟" گفت: "خدا نكند که مانند نادانان رفتار کنم."
[2:68] آنها گفتند: "از پروردگارت بخواه تا به ما نشان دهد کدامين را." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاو نه چندان پير است و نه چندان جوان؛ ميانسال است. اکنون، به دستوري که داده شد، عمل کنيد."
[2:69] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا رنگش را به ما نشان دهد." گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است زرد رنگ، رنگى روشن که بينندگان را به نشاط مي آورد."
[2:70] گفتند: "پروردگارت را بخوان تا به ما نشان دهد كه آن كدام است. به نظر ما ماده گاوها همه شبيه به هم هستند و به خواست خدا ما هدايت خواهيم شد."
[2:71] گفت: "او مي گويد که آن ماده گاوي است که هرگز به شخم زدن زمين يا به آبياري کشتزارها خوار نشده است؛ سالم و بدون لک و پيس." گفتند: "اکنون حقيقت را آورده اي." سرانجام، با اكراه و بي ميلي فراوان آن را قرباني كردند.
[2:72] شما شخصى را كشته بوديد، سپس در ميان خود اختلاف كرديد. خدا مى خواست آنچه را كه سعى كرديد پنهان كنيد، آشكار نمايد.
[2:73] گفتيم: "با قسمتى از آن (ماده گاو) به آن (مقتول) بزنيد." در اين هنگام بود که خدا مقتول را دوباره زنده کرد و نشانه هاي خود را به شما نماياند، باشد که بفهميد.
[2:74] با اين حال، دل هاي شما همچون سنگ سخت شد، يا حتي سخت تر. زيرا سنگ هايي هستند که از آن رودخانه ها جاري مي شوند. برخي ديگر از سنگ ها مي شکافند و نهرها به ملايمت از آن روان مي شوند و پاره اي ديگر از سنگ ها از هيبت و حرمت خدا خرد مي شوند. خدا هرگز از آنچه مي کنيد، غافل نيست.
[2:75] آيا انتظار داريد كه آنها هم مانند شما ايمان بياورند، در حالي كه بعضي از آنها كلام خدا را مى شنيدند و سپس پس از آنكه خوب مى فهميدند، عمدا آن را تحريف مى كردند؟
خدا به بني اسرائيل دستور ميدهد كه گاوي را ذبح كنند و گوشت آن را برمرده بزنند. اما بني اسرائيل با سوالات بيمورد كار را برخود مشكل ميكنند. البته اگر خدا به بني اسرائيل ميگفت يك گاو ذبح كنيد و بخوريد فورا اين كار را ميكردند و سوال بيمورد هم نميكردند. مسلمانان هم مث بني اسرائيل كار را برخود مشكل كرده اند . در زماني كه مسئله دين به ميان بيايد همه چيز مشكل ميشود همه چيز سوال ميشود. آبي كه شبانه روز از آن مينوشند در موقع وضو گرفتن بايد از مرجع تقليد و يا مجتهد خود اجازه بگيرند! خيلي راحت از مقدسين خود طلب رفع حاجت ميكنند اما اگر بگوييد كه فقط خدا را بخوانيد آنوقت مسئله فلسفي ميشود و مسئله شفاعت را پيش ميكشند و همه چيز مشكل ميشود آنوقت ديگر مفهوم استعانت فلسفي ميشود.
خدا بر قلب و دل مسلمانان مهر زده است و آنان را از فهميدن آيات قرآني محروم كرده است.آيات قرآني خيلي ساده اند و بچه ها هم آن را ميفهمند.كساني كه به خدا ايمان ندارند و در جستجوي منابعي ديگر در كنار قرآن هستند (همانند كتب احاديث و رساله ها) سختي در اين دنيا و در آخرت خواهند داشت و زندگي مشكلي خواهند داشت و بار خود را سنگين كرده اند و مطمئنا منحرف خواهند شد.
1 : نظرات
خيلي جالب بود
Post a Comment
<< صفحه اصلي