دشمن پنداری
زماني كه در گفتمانهاي مختلف از خدا حرف زده ميشود و به سوي خدا دعوت ميشود ؛ با واكنشهاي خشن روبرو مي شويد. مثلا در يكي از گفتمانها از آنها با استدلال خواسته شد كه مقدسين را واسطه قرار ندهند و فقط از خدا كمك بخواهند و حديث و سنت باطل است ؛ اما با كمال تاسف با جوابهاي زير روبرو مي شويد از جمله :
لفظهاي نادان ، ابله ، سفيه ، كودن و ...
عامل خارجيها ، دشمن ، منافق ، دشمن پيامبر ، دشمن دين ، دشمن قرآن و ...
تنها دشمن انسان در درون خود اوست. شخصيت هر فردي ميتواند بهترين دوست و همچنين ميتواند بدترين دشمن آدمي باشد. انسان دانا ميكوشد تا كه با انسانهاي ديگر در صلح و آشتي باشد. هر دشنام و فحشي كه از دهن يك فرد بيرون مياد نشان از آشفتگي دروني او دارد. اي خداي مهربان آنقدر نيروي دروني به من بده تا بتوانم تهمتها را تحمل كنم . چون ميدانم كه نهايتا به سوي تو برميگرديم. هيچوقت لفاظي و جدال را دوست ندارم . هميشه دوست دارم كه ديگران را به راه راست راهنمايي كنم و هيچوقت هم كينه اي از ديگران به دل نمي گيرم. تنها چيزي كه در جواب شما ميتونم بگم اينه كه ما هيچوقت عقايد خود را به زور به كسي تحميل نمي كنيم. ما عامل هيچ كشور و دشمني نيستيم. ما با هيچ گروه و حزب و سياستمداري هم مرتبط نيستيم. اين فقط نيروي دروني ماست كه ما را به اين راه هدايت كرده است. نيروي درونيي كه خدا آن را به ما نشان داده است ، نيروي درونيي كه شما را به اشتباه انداخته است ، نيروي درونيي كه شما را وادار كرده است كه فكر كنيد كه ما دشمنيم . بله شما در مورد ما به اشتباه رفته ای. نیرویي كه شما فكر مي كنيد عامل خارجيهاست ، نيروي خداست. به همين خاطر با زندان و اعدام هم نمیشود جلوش را گرفت . چسپاندن برچسبهای دشمن ، عامل استکبار مثل ریختن بنزین روی آتشه ، اونو بیشتر میکنه. ما از همه شما ساده تر و بي آزارتريم. انگار كه اين راه يكتاپرستي سالهاست با آن آشناييم. انگار كه راه و روش تمام مصلحين دنيا همين بوده است. انگار كه تمام انسانها فطرتا دنبال خدا هستند و ميخواهند كه فقط خدا بالاتر باشد. اما دوستان مخالف ما فكر ميكنند كه ما اين ايده ها را از خارجي ها ياد گرفته ايم. نه عزيز من. راه يكتاپرستي بدون غل و غش راه همه صالحين در طول تاريخ بوده است. اين راه غريبه نيست. آشناست ، آنقدر آشنا كه حاضري براي عقيده ات ، تمام عمرت زير شكنجه در زندان به سر بري .بالاتر از سياهي كه رنگي نيست .اين همان نيروي درونيه كه مذهب مادرزادي ، تعصبات قومي و ملي روي آن بي تاثير است. زيرا همه ما انسانها از يك نسليم و تمام اختلافات ديگر از جمله زبان و نژاد و محدوده هاي جغرافيايي تماما يك آزمايش است و مختصرا فقط يك خواب كوچولو. انسان اگر انسان باشد و به نداي وجدان خويش رجوع كند ، متوجه ميشود كه ما خيرخواه شما هستيم، ما بدي شما را نميخواهيم. عرصه تاريخ هميشه اينجوري بوده است ، هر كي اومده و گفته كه خداپرست شويد . خيلي از مردم اشتباهي او را درك كرده اند ، مردم فكر ميكردند كه اون ماموره و اومده تا اونها را از طرف خارجيها اغفال كنه. اگر مردم خدا را فراموش كنند و بجاش رو به مقدسين خود بيارند ، بعد از تبادل اطلاعاتي بين خويش و غيرهمفكران جامعه خويش به تضاد ميرسند و بعد از مدتي مجبور ميشوند كه به غير همفكران خويش اتهام دشمني بزنند و همينجاست كه ديكتاتوري مذهبي بوجود مياد. زيرا دشمن را بايد از بين برد !! . انسان هيچوقت نميتواند زمان را به عقب برگرداند ، اما اي كاش ميتوانست و در يك نگاه ميتوانست تاريخ را ببيند ، ببيند كه دشمن پنداري غيرهمفكران چقدر ميتواند خطرناك باشد ، اي كاش انسان ميدانست كه بزرگترين دشمن انسان شيطان درون آدمي است كه مدام سعي ميكند با حيله هاي مختلف مقدسين را جاي خدا بگذارد. ترفند شيطان در يك جمله خلاصه ميشود ، او ميخواهد كه خدا محور نباشد و در عوض مقدسين محور باشند. والسلام
تا دیر نشده بخود آیید ، عذاب خدا نزدیک است. فردا دیره ، همین حالا روش فکر کنید.