Counters

Sunday, January 03, 2010

كسي كه خود در يك موضوع دنبال وسيله است نمي تواند وسيله باشد.

[5:35] يايها الذين ءامنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة وجهدوا في سبيله لعلكم تفلحون

در آيه بالايي خداي مهربان مي فرمايد كه در راه رسيدن به خدا وسيله بجوييد. اما هر وسيله اي كاربردي دارد و هر وسيله اي وظيفه اي دارد. پيامبر يك وسيله است اما وسيله اي كه وظيفه مشخصي دارد. پيامبر كارش ابلاغ پيام خداست. پس ما مي توانيم در اين مورد پيامبر را وسيله قرار دهيم. اما ما نبايد از پيامبر طلب شفاي بچه كنيم. خورشيد نور مي دهد و در اين مورد وسيله است اما خورشيد نمي تواند در ساير كارها وسيله باشد. زيرا خورشيد قادر به انجام هر كاري نيست. ملكه سبا و قومش يك زماني خورشيد پرست بودند. چون آنها خورشيد را در تمام زندگي خويش موثر مي دانستند. مثلا معتقد بودند كه با وسيله قرار دادن خورشيد ، مي توانند طلب شفاعت كنند و مي توانند با وسيله قراردادن خورشيد ، شفاي بچه شان را بخواهند. در واقع خورشيد را در تمام زوايا ، موثر در زندگي خويش مي دانستند. آنها خورشيد را مقدس مي دانستند و به اين طريق از وسيله اي به اسم خورشيد ، بد استفاده مي كردند. وسيله را بايد درست استفاده كرد. اگر وسيله را درست استفاده نكنيد ، دقيقا مرتكب شرك شده ايد. انسانهاي اوليه كه خيلي از نيروهاي طبيعت برايشان ناشناخته بود ، متوسل به بعضي از اين نيروها و مرده هاي خويش مي شدند. بعد از مدتي آن نيروها و مرده ها نزد آنان مقدس مي شد.

وسيله تا جايي كاربرد دارد. پيامبر در راهنمايي به راه راست وسيله بود . اما در پرستش و نيايش وسيله نبود زيرا در اين مورد خودش هم دنبال وسيله بود. همانطور كه در آيه زير ميبينيم ، پيامبر محمد و ساير مقدسين در نيايش و ادعيه خودشان دنبال وسيله اند. كسي كه در يك مورد خود دنبال وسيله است چطوري مي تواند وسيله باشد؟؟؟

[17:57] اولئك الذين يدعون يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب ويرجون رحمته ويخافون عذابه ان عذاب ربك كان محذورا

[17:57] حتي معبوداني که آنها مي خوانند خودشان در جستجوي راه و وسيله اي به سوي پروردگارشان هستند. آنها براي رحمت او دست به دعا برمي دارند و از عذاب او مي ترسند. مطمئنا، عذاب پروردگارت وحشتناك است.



پرهيزگاراني را که شما از آنان كمك ميخواهيد، خودشان به درگاه خدا دعا مي کردند. براي تفهيم مطلب به يك مثال توجه فرمائيد. دو نفر كه هر دو بيكارند براي پيدا كردن كار به يك كارخانه مي روند . راهشان دور است به همين خاطر زود راه مي افتند و به طور اتفاقي چند ساعتي زودتر به دفتر كارخانه مي رسند. در اين مدت آن دو نفر با هم آشنا مي شوند و حرفها و نظرات هم را مي شنوند. از نظرات هم ديگر استفاده مي كنند تا كه در امتحان ورودي قبول شوند. در اين مورد اين دو نفر همديگر را وسيله قرار داده اند زيرا از نظرات و ايده هاي همديگر استفاده كرده اند. بعد يكي از افراد كه اطلاعاتش ضعيف تر است رو به آن يكي مي كند و مي گويد كه جناب مي شود كه من را در اين آزمون قبول كنيد. طرف مقابل تعجب مي كند و مي گويد كه من ! چرا من! بابا تو عجب آدمي هستي ، من كه خودم دنبال كارم . من خودمم مي خواهم در اين آزمون قبول شوم. مگه تو خودت نمي بينيد كه من خودمم دارم تلاش مي كنم كه در اين آزمون قبول شوم. آخه اين چه درخواستيه كه تو از من كردي!

از داستان بالا منظور فقط اين بود كه پيامبر مي تواند وسيله باشد ولي وقتي پاي اصل كاريه به ميان بياد ، ديگه كسي وسيله نيست. مگه نمي بينيد كه پيامبر خودش هم از غير خدا طلب كمك نمي كرد. مگر نمي بينيد كه پيامبر خودش هم يك سوم شب را نمي خوابيد و نماز شب مي خواند ، مگر نمي دانيد كه پيامبر خودش به يتيمها كمك مي كرد ، مگر نمي دانيد كه پيامبر تمام هم و غمش ورود به بهشت بود. پس پيامبر هم خودش دنبال وسيله بود. براي چي؟ براي رسيدن به هدف عالي . آن هدف عالي هم طلب بخشش و دعا و پرستش است. اينجا ديگه خط قرمز است و بايد خودت مستقيم از خدا بخواهيد.