Counters

Tuesday, December 15, 2009

درك واقعي از شرك و بت پرستي

موجوديت انسان خيلي راحت فريب شيطان را مي خورد. شيطان براحتي انسان را بدون اينكه خود انسان احساس كند ، گمراه مي كند. شرك تنها گناهي است كه بخشودني نيست. خداي مهربان ميفرمايد كه به مال دنيا آنقدر دلخوش نكنيد كه منجر به شرك شود. آيه 42 سوره كهف داستان كسي است كه آنقدر به باغش مشغول و دلبسته بود كه خداي خود را فراموش كرد و در آخر كار كه باغش سوخت گفت اي كاش براي خداي خود شريك قائل نشده بودم.

[18:42] واحيط بثمره فاصبح يقلب كفيه على ما انفق فيها وهي خاوية على عروشها ويقول يليتني لم اشرك بربي احدا

[18:42] بي گمان، محصولاتش همه از بين رفت و غم و اندوه او را فرا گرفت. اكنون كه ملکش باير شده بود، از آنچه كه بيهوده در آن خرج كرده بود، لابه و زاري مي کرد. و سرانجام گفت: "اي کاش هرگز ملکم را همچون خدا در کنار پروردگارم قرار نمي دادم."

زيرا او به باغش اطمينان كرده بود ، او به اين موضوع كه باغش موقعيت او را تضمين مي كند دل خوش كرده بود. او صفتي به باغ خويش داده بود كه فقط خدا آن صفات را داشت. خيلي از مردم به اشياء مادي دلخوش مي كنند و با عبارت ساده تر به آن اشياء توكل مي كنند. به همين خاطر وقتي باغ طي يك حادثه از بين ميرود ، از نظر رواني ضربه مهلكي مي خورند. زيرا آنان از شيء ي كه به آن دلخوش كرده بودند انتظار آرامش داشتند. اما يك واقعيت دنيوي را بايد مد نظر داشت و آن اين است كه آرامش در غير خدا يافت مي نشود. به همين جهت خداي حكيم ميفرمايد:

[4:36] واعبدوا الله ولا تشركوا به شيءا وبالولدين احسنا وبذي القربى واليتمى والمسكين والجار ذي القربى والجار الجنب والصاحب بالجنب وابن السبيل وما ملكت ايمنكم ان الله لا يحب من كان مختالا فخورا

[4:36] شما بايد فقط خدا را بپرستيد- هيچ چيزي را شريك او قرار ندهيد. بايد والدين، خويشاوندان، يتيمان، تهيدستان، همسايه خويشاوند، همسايه بيگانه، همكار نزديك، مسافر غريب و خدمتكارانتان را در نظر داشته باشيد. خدا متظاهران متكبر را دوست ندارد.

خيلي از مردم تصور درستي از شرك ندارند ؛ فكر مي كنند كه وقتي يك كسي و يا چيزي شريك خدا قرار داده مي شود ، كه آن چيز و يا فرد را خدا بناميد. اين تصور نادرست است. همانطور كه در آيه 42 سوره كهف ديديد ، فردي كه باغش سوخت ، در نهايت تاسف خورد و گفت اي کاش هرگز ملکم را همچون خدا در کنار پروردگارم قرار نمي دادم ( يليتني لم اشرك بربي احدا ) . فرد باغدار هيچوقت صراحتا نمي گفت كه اين باغ خداي من است. بلكه توقعي كه او از باغ داشت باعث شد كه باغ به يك الهه براي او تبديل شود. او توقع داشت كه آن باغ او را تضمين كند. او باغ را آنقدر دوست داشت كه خدا را از ياد برده بود. او به جاي خدا ، باغ را تكيه گاه خويش قرار داده بود ، به همين خاطر بدون اينكه خود بداند ، خداي ديگري براي خود برگزيده بود. براي يك فرد هرچيزي ممكن است به يك الهه تبديل شود. اگر شما آنقدر به خانه ات دلخوش كرده ايد ، كه كل زندگي خويش (روابط – مهماني ها – دوستي ها – زن گرفتن – شوهر كردن و ...) را براساس آن طراحي كرده اي ؛ در اين حالت خانه ات را به شريك خدا بدل كرده اي. اگر يك روزي خانه را از دست دهيد ، تمام اصول ساخته شده در ذهنت خراب خواهند شد و ضربه مهلكي خواهيد خورد. هيچ انساني دوست ندارد كه مشرك باشد. اما شيطان دست بردار نيست. شيطان ميخواهد كه انسان به چيزهاي ديگري غير از خدا تكيه كند. شيطان با همين حيله آدم و حوا را از بهشت بيرون كرد. او به آنها وسوسه كرد كه درخت ممنوعه آينده را تضمين ميكند. در حالي كه واقعا فقط خدا آينده را تضمين ميكند اما باور كردن اين موضوع آدم و حوا را از بهشت بيرون كرد. شيطان صفتي را به درخت ممنوعه داد كه در درخت ممنوعه نبود. شيطان وعده دروغ داد. باور كردن اين موضوع كه چيزي و يا كسي غير از خدا ميتواند به شما آرامش دهد ، شرك است. كسي كه به آرامش حاصل از مصرف الكل عادت كرده است ، خودبخود الكل را الهه خود قرار داده است. شرك فقط مربوط به اشياء مادي نيست. بلكه شخصيتهاي انساني و مقدس هم ميتوانند شريك خدا قرار داده شوند. همانطور كه فرد باغدار به باغش دلبسته بود ، همانطور هم خيلي از مردم به مقدسين خويش دلخوش كرده اند. حتي بعضي از آنان از مقدسين خويش تقاضاي كمك ميكنند و در سختي ها و خوشي ها از آنان كمك مي خواهند. اين يعني دلخوش كردن و توكل كردن به مقدسين. اين دقيقا يعني شرك. هيچكدام از افرادي كه اينكار را ميكنند ، معتقد به شرك عمل خويش نيستند. ولي چه كار مي شود كرد كه خدا قول داده است كه جهنم را از انسانها و جنها پر كند. خواندن مدعو غيبي شرك است. اين موضوع مفهوم گسترده تري دارد. دليل اصلي و اساسي كه خواندن مدعو غيبي شرك است اين است كه مردم به آن مدعوها صفاتي نسبت مي دهند كه در آنها نيست. و در اصل مي بايست آن صفات را به خدا نسبت مي دادند. كساني كه از مقدسين و پيامبران به جاي خدا كمك ميخواهند ، صفات خاصي را به مقدسين خويش نسبت داده اند. از جمله :

- مقدسين صداي آنان را مي شنوند و صداي هزاران زائر ديگر را همزمان

- نيات باطني افراد و ميليونها زائر را درك مي كنند

- به همه اين نيات و درخواستها در طول روز جواب مي دهند

اين صفات فقط مخصوص خداست. اگر كسي چنين صفاتي را در غير خدا جستجو كند ، يعني شريك براي خدا قائل شده است. آدم و حوا درخت ممنوعه را مصرف كردند زيرا ميخواستند كه به خواسته ها و آرزوهاي خويش برسند. در حالي كه درخت ممنوعه فقط سراب بود و چنين خاصيتي نداشت و نميتوانست آرزوهاو خواسته هاي آنان را برآورده كند. به همين خاطر مشرك شدند و از بهشت رانده شدند. در واقع شيطان هميشه وعده دروغ مي دهد و خاصيتهايي را براي اشياء و افراد مي تراشد كه در آنها نيست و مردم را به سمت آن خاصيتها دعوت ميكند. مثلا به مردم القا مي كند كه مواد الكلي و مخدر داراي خاصيت آرامش دهنده هستند. در حالي كه واقعا چنين خصوصيتي در آنها نيست و فقط يك خوشي ظاهري است . كسي كه خوشي و آرامش را در اين وسوسه ها جستجو كند ، علنا شرك براي خداي متعال قائل شده است و مهمتر از همه دعوت شيطان را قبول كرده است. كسي كه دعوت و پيشنهاد شيطان را قبول كند ، علنا نسبت به خداي خويش ظلم كرده است و عهد و پيمان خدا را زير پا گذاشته است.

[31:13] واذ قال لقمن لابنه وهو يعظه يبني لا تشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم

[31:13] به ياد آور که لقمان در حالي که پسرش را اندرز مي داد، گفت: "اي پسرم، هيچ معبودي را در كنار خدا قرار نده؛ شرک بي عدالتي بسيار بزرگي است."*